Saturday, November 1, 2008

هر كه آمد عمارتی نو ساخت - سی‌وهفت

برای من نگاه كردن به همين يك طرح هم كافی‌ست تا برای دقايقی طولانی و خوشايند با معماری معاشر شوم؛ اما شيفتگی آقای نايجل پيك به عمارت و بنا و ساختمان به‌حدی‌ست كه بی‌شك در وبلاگش چيزهای بيش‌تری هم خواهيد يافت.
*
حاشيه: در نخستين شماره بخش معماری نوشته بودم كه با توجه به حساسيت معماران به حوزه و حريم تخصصی‌شان، گشودن اين بخش تازه، هم‌زمان نياز به جسارتی از سوی «وبلاگ‌صاحاب» و سعه صدری از سوی معماران دارد. اما تازه همين روزها، پس از ديدن تصويری تمام‌قد از «سر هرمس مارانا» در وبلاگ ايرانی، به تصور روشن‌تری از ميزان جسارت و تهور نادانسته‌ام دست يافتم! راستش، پی بردن به اين نكته ‌كه تذكرهای مدام «سر هرمس» داير بر زير نظر داشتن ما جماعت از اوج كوه‌های المپ، نه يك تمثيل و استعاره، بلكه اشارتی كاملا ً رئاليستی به قد و قواره خود ايشان است، ديگر هيچ شهامتی برای ادامه اين بخش در من باقی نمی‌گذارد، مگر اين‌كه خود «سر هرمس»، در فرصت و فراغتی كه از ساختن نيروگاه (و نوشتن «پست‌»‌های بيست‌وسه شماره‌ای) می‌يابند، مجوز و موافقت اصولی اين كار را بار ديگر صادر كنند. آقای اولدفشن اطمينان دارد كه ايشان به خاطر «قلبی از طلا» كه در سينه‌اش می‌تپد، قطعا ً چنين خواهد كرد و تمام اين يادداشت را هم بهانه‌ای از سوی من برای يك سلام تازه و جويا شدن «اصل احوال»‌شان خواهد دانست.

1 comment:

میرزا said...

طبعاً با «اصل احوال» وحدت می‏شود

 
Free counter and web stats