روز ِ پس از روز كارنامه
خب البته خوانندگان ارجمند اين وبلاگ، پيش از اين هم نشان داده بودند كه يد طولايی در شرمنده كردن آقای اولدفشن دارند؛ اما اتفاقی كه در حاشيه و «كامنت»های هزارمين نامه افتاد، اگر بخواهم از ادبيات گزارشگران ورزشی استفاده كنم، در حكم بر جای گذاشتن حد نصابهای تازه بود. نويسنده اين يادداشت، اگر میتوانست اين «ركوردشكنی»، و نيز ناتوانیاش در پاسخ گفتن به اين همه مهربانی را پيشبينی كند، بیترديد انتشار هزارمين نامهاش را بیسروصداتر برگزار میكرد؛ و لابد اين كاریست كه هنگام انتشار دوهزارمين نامه خواهد كرد- البته اگر طبع خودشيفته آقای اولدفشن، بتواند از دريافت اينهمه حرفهای قشنگ چشم بپوشد! اما حالا، در انتهای آن مرخصی شيرين، چه میتوان گفت جز يك سپاس بزرگ و از ته دل، كه هيچ در قدوقواره آنهمه واژههای لطف و مهرتان نيست، و اين اميد، كه در هزار نامه دوم، نشانههای بيشتری از رنگها و نورها و خطها و سايههای نو در اين وبلاگ بيابيد. شاد باشيد.
7 comments:
این اصلا قبول نیست آقا. اصلا قبول نیست. اینجا آپدیت نمیشد. ما نگران شدیم. حتی دست به کیبورد هم بردیم که بنویسم کجایی که روزمان شب نمیشود. الان آمده ام و می بینم من جانثار خاک پا عقب افتاده ام.
قبول نیست آقا. قبول نیست
اومده بودم كه بنويسم تعطيلات هم حد و اندازه داره
چه معني دراه كه ما يك هفته بيائيم سر بزنيم و ببينيم هيچ خبري نيست
جواب اينهمه تو ذوقخوردگي ما رو كي ميده؟
سر صبحي اومده بودم شاكي كه اين چه وضعيه؟
خب حالا
از اين كه ديدم جديد شدي خوشحال شدم
ولي چون ذهنم رو آماده كردهبودم نخواستم تو ذوق خودم بزنم
مينا
welcome dear old fashion!
:)
(:
:)
ما بازگشت غرور آفرینتان را متبرکیم
اما اگر آقای اولد فشن لطف کرده مقداری بیشتر بخشهایشان را بسط دهند قول میدهیم تا جلوی آقای شاندرمن را بگیریم تا بحث های الکی نکنند
ما خوشحالیم
به نام خدا!
سلام
وقت به خير!
اينجا نوعي اپيدمي"صحبت به زبان غير مادري" شايعست!
با همه اينها بنده مقاومت كردم هرچند اگر صحبت هم مي كردم، جملاتم حتما حاوي سوتي هاي لپي مبسوط-و به احتمال قريبتر دو لپي- مي بودند.
وبلاگ بسيار زيبايي داريد!
اتان لذتها بردمconceptual باعكسهاي
مرخصي اتان گوارا!
همينكه چند روزي از دنيا ومافيها به دور باشي، نعمت بزرگي است مخصوصا اين شبكه تارعنكوبي كه جدا آدمي را اسير مي كند!
يا حق و بدرود
Post a Comment