هنر مفهومی - هشت
Sound Wave, 2007 / by Jean Shin
*
*
هی میپرسيدند كه، مثلا ً، اين نقاشی كه از يكمقدار مربع كنار هم چيده شده به وجود آمده، معنايش چيست؟ و پاسخش اغلب اين بود كه «همين است كه هست، ياد بگير تا بفهمی!» كه البته جواب تند و تيز و پولميكش بود. جواب ملايمتری - كه بعد از فرونشستن گردوخاك اين كشمكش - میشد داد اين بود كه: جان ِ دلم، نقاشی برای فهميدن نيست. نقاشی برای خوش آمدن است. خوشت میآيد، خوب است، ببين. خوشت نمیآيد، نبين. در اينجا مربع به معنای مربع است. دايره به معنای حركت كهكشانی افلاك نيست. دايره به معنای دايره است. رنگ قرمز به معنای رنگ قرمز است و به قول گرترود استاين يك گل سرخ يك گل سرخ است، يك گل سرخ است... الیالابد و بيننده بر حسب فرهنگ و مطالعه و همراهیاش میتواند از آن لذت ببرد يا نبرد. بيننده قرار نيست بيفتد در گوشهای و نقاش تغذيهاش كند! تنها با بصيرت است كه میتواند از آن بهره ببرد و از هر چيز ديگری و نه فقط از يك نقاشی، كه از تماشای بافت پوست تنه درخت، كه از تماشای كاغذديواری كنده شده و آويخته، كه از تماشای يك قلوه سنگ - و دستی هست كه قلوه سنگها را برمیدارد و كنار هم میچيند و اينستليشن میسازد و دستی كه درنگ نمیكند و برنمیدارد (دارم مثل معلمها صحبت میكنم؟) پس آن قلوه سنگ به خودی خود بیمعناست، مگر آنكه دستی دراز شود و آن را بربكشد و فقط همان دست است كه اهميت دارد. نقاشی جدول كلمات متقاطع نيست كه هر ستونی يك پاسخ قطعی داشته باشد! پهنه وسيعی است كه هر كسی بر حسب درك ِ كارشده كارآمدش از آن بهره میبرد.
...
نقاشی مدرن توظف خودش را در ارتقاء كلی انسان و گسترش حيطههای مسدودشونده او میداند و تداوم وقوف و پويايیاش را تعهد خودش فرض میكند. تعهدی كه بخشی از هدفش را در شكستن چهارچوبهای قطعی شده بصریاش جستجو میكند كه درهمشكستن آنها در انتها بايد به بهبود كيفی جهان منجر شود. تعهدی كه تعهدهای ديگر را هم در دل خودش دارد. حالا به اين هدف میرسد يا نه، به اصالت میرسد يا به ادا، بحث ديگری است. ولی در هر حال تعهد نقاشی مدرن، يك تعهد ضمنی است. مثل شعر آراگون و سينمای آيزنشتاين و رمان رومن رولان نيست. شايد مستقيمترين شكل تعهد در هنر مدرن را در بعضی از كارهای پابلو پيكاسو - مثلا ً در «گوئرنيكا» - بتوانيم سراغ كنيم. در گوئرنيكا شاهين ترازو به تعادلی اعجابانگيز میرسد ميان «جستجو برای يافتن قالبی تازه و كافی» با «تعهد برای بازگويی موقعيت نامطلوب انسان». اين يك توفيق محض است كه بر تارك هنر مدرن میدرخشد. هميشه هم تكرار نمیشود. چون همين پيكاسو، صدها «كبوتر صلح شاخه زيتون به منقار» هم كشيده است - كه چيرهدستیاش به كنار - لايق همان جايزه صلحی است كه از ژوزف استالين دريافت كرد!
*
از پيدا و پنهان، آيدين آغداشلو، در گفتوگويی بلند با اصغر عبداللهی و محمد عبدی / كتاب سيامك (با همكاری نشر آتيه) / چاپ نخست / بهار هزار و سيصد و هفتاد و نه
...
نقاشی مدرن توظف خودش را در ارتقاء كلی انسان و گسترش حيطههای مسدودشونده او میداند و تداوم وقوف و پويايیاش را تعهد خودش فرض میكند. تعهدی كه بخشی از هدفش را در شكستن چهارچوبهای قطعی شده بصریاش جستجو میكند كه درهمشكستن آنها در انتها بايد به بهبود كيفی جهان منجر شود. تعهدی كه تعهدهای ديگر را هم در دل خودش دارد. حالا به اين هدف میرسد يا نه، به اصالت میرسد يا به ادا، بحث ديگری است. ولی در هر حال تعهد نقاشی مدرن، يك تعهد ضمنی است. مثل شعر آراگون و سينمای آيزنشتاين و رمان رومن رولان نيست. شايد مستقيمترين شكل تعهد در هنر مدرن را در بعضی از كارهای پابلو پيكاسو - مثلا ً در «گوئرنيكا» - بتوانيم سراغ كنيم. در گوئرنيكا شاهين ترازو به تعادلی اعجابانگيز میرسد ميان «جستجو برای يافتن قالبی تازه و كافی» با «تعهد برای بازگويی موقعيت نامطلوب انسان». اين يك توفيق محض است كه بر تارك هنر مدرن میدرخشد. هميشه هم تكرار نمیشود. چون همين پيكاسو، صدها «كبوتر صلح شاخه زيتون به منقار» هم كشيده است - كه چيرهدستیاش به كنار - لايق همان جايزه صلحی است كه از ژوزف استالين دريافت كرد!
*
از پيدا و پنهان، آيدين آغداشلو، در گفتوگويی بلند با اصغر عبداللهی و محمد عبدی / كتاب سيامك (با همكاری نشر آتيه) / چاپ نخست / بهار هزار و سيصد و هفتاد و نه
2 comments:
hi, maybe itis an oldfashion start but I must honourabaly annouce that I think there will be a vacancy in our world without your blog. thanks for this direct quotation from MAstero Aydin Aghdashloo. I must buy this book as gift for some people with a red highlight on this paragraph. I hope it'll help them to grow the enjoying power in their dry minds in facing the Modern Art. thanks again.
salam...in ketabo az koja mitoonam gir biaram?(az ketab forooshi! ino midoonam...)vali hich ja nist,hame migan ghadimie tamum shode va man vaghean doost daram in ketabo bekhunam ... shoma pishnahadi nadarid?
Post a Comment