هيچ بازار نديده‌ست چنين كالايی - سيصد و ده

يك. ايده‌های ناب به كنار؛ گاهی‌وقت‌ها انتخاب اندازه مناسب يا نامناسبی برای حروف می‌تواند به ايده يك آگهی درخششی نفس‌گير بدهد يا يك‌سر نابودش كند. در اين آگهی مرسدس بنز، تصوير يك آزمايشگاه استانداردهای ايمنی و اتومبيلی كه به ‌جای آدمك هميشگی، خانمی پشت فرمانش نشسته است، و هم‌چنين متنی با حروف بزرگ‌تر كه در اولين نگاه می‌شود خواند («بعضی آزمايش‌ها را بهتر است خودتان انجام ندهيد»)، هيچ تصوری – يا دست‌كم هيچ تصور درستی! - از موضوع آگهی به بيننده نمی‌دهد. تنها پس از آن كه جادوی آگهی در جان‌تان خانه می‌كند و سر را از سر كنجكاوی نزديك‌تر می‌بريد تا متنی با حروف كوچك‌تر را بخوانيد، تازه نمايش به اوج می‌رسد و گره آگهی گشوده می‌شود و آه از نهادتان برمی‌آيد: «برای يك ماموگرافی قابل اطمينان، تنها به نظر يك متخصص اعتماد كنيد؛ مرسدس بنز، پشتيبان مؤسسه سرطان سينه در آلمان». شاهكاری در تركيب دو موضوع بسيار نامتجانس: صنعت اتومبيل‌سازی و سرطان سينه؛ و كار ممتازی در انتخاب درست اندازه حروف، برای ايجاد تاخير و انتظار در كشف موضوع آگهی.
دو. با اين نمونه، متعلق به جغرافيايی كه ممنوعيت تصويری چندانی ندارد، حالا بهتر می‌توان دريافت كه بهانه‌های تبليغ‌سازان اين سرزمين، و اشاره‌های مداوم آنان به «محدوديت‌های دسـ‌ت‌وپاگير تصويری»، تا چه اندازه قابل اعتنا‌ست. كسانی كه آگهی مرسدس بنز را ساخته‌اند يادمان می‌دهند كه استعداد و خلاقيت - به مقدار لازم - می‌تواند راه بگشايد و آدمی‌زاد را از به تصوير كشيدن موضوعی كه از نشان‌دادن‌اش منع شده است، بی‌نياز كند.