مثلاً جشنواره آقای اولدفشن: سينما و كتاب - هفت
آخرين حسرتم اين است كه نمیدانم پس از من چه پيش خواهد آمد. دور افتادن از اين دنيای پرتلاطم مثل ناتمام گذاشتن يك سريال پرحادثه است. گمان میكنم در گذشته كه تحولات دنيا كندتر بود، كنجكاوی آدمها هم درباره دنيای بعد از مرگشان كمتر بود. بايد اعتراف كنم كه يك آرزو برايم باقی مانده است: خيلی دلم میخواهد وقتی كه مُردم، هر ده سال يكبار از ميان مردهها بيرون بيايم، خودم را به يك كيوسك برسانم و با وجود تنفری كه از رسانههای جمعی دارم، چندتا روزنامه بخرم. اين آخرين آرزوی من است: روزنامهها را زير بغل میزنم، بعد كورمالكورمال به قبرستان برمیگردم و از فجايع جهان باخبر میشوم؛ سپس با خاطری آسوده در بستر امن گور خود دوباره به خواب میروم.
No comments:
Post a Comment