خانمها، آقايان! معرفی میكنم... - شش
طراحان پروژه، همان ابتدا، يعنی آنجا كه نشانی بيانيهشان را به خواننده میدهند، به او میگويند كه میتواند بیخيال باشد و بيانيه را فراموش كند و تنها با «پيام»ی كه قرار است به دست خود او در جهان پراكنده شود، خوش باشد. آنها به جای تاكيد بر تعريف خودشان، میگويند اين طرح میتواند همان معنايی را داشته باشد كه هر خواننده دوست دارد به آن نسبت دهد؛ به همين خاطر، بيانيهشان كوتاه است: آنها طرح را پی ريختهاند تا عبارتی ساده اما پرشور را در جهان بپراكنند؛ تا دست ِ كم برای لحظهای احساس خوبی نسبت به خود در ميان رهگذران خلق كنند؛ تا جهان كمی جای بهتری برای زيستن شود.
طراحان، عبارت «تو زيبا هستی» را به زبان انگليسی و چند زبان ديگر، در قالب فايل پیدیاف در اختيار خواننده قرار میدهند اما او را آزاد میگذارند كه طرح خاص خودش را هم بسازد. آنها از مردمی كه در اين پروژه مشاركت میكنند خواستهاند كه پس از نصب برچسب «تو زيبا هستی» بر در و ديوار جهان، عكسی از آن برایشان بفرستند تا در سايت منتشر شود. طراحان، از كمك مالی يكیدو دلاری خوانندگان هم استقبال میكنند، بیآنكه اجباری برای اين كار، در برابرشان بگذارند.
و يك نكته: گمان میكنم اين پروژه چيزی آموختنی برای وبلاگ ايرانی هم داشته باشد كه هميشه «بازی»هايش را آنگونه طراحی میكند (اشكالی هم نداردها!) كه فقط در جمع وبلاگنويسان قابل اجرا باشد و حتی خوانندهای كه وبلاگ ندارد هم نتواند در آن مشاركت كند. اما اينجا با پروژهای روبهروييم كه از فضای مجازی فراتر میرود و همچون پيام دوستی آن فضا، يا مثل تبسمی برای آغاز ارتباط و آشنايی، در ميان مردمی گسترده میشود كه شايد وبلاگ هم نمیخوانند. و حالا كه صحبت «بازی»های وبلاگی ايرانی شد، بد نيست به وضعيت ناخوشايند آقای اولدفشن ِ «نيمكتنشين» هم اشارهای شود: اينكه متاسفانه پای مشاراليه از همان ابتدا هميشه در گچ بوده و هرگز نتوانسته «بازی» كند؛ از فيزيوتراپ و بدنساز يوگوسلاو هم كه خبری نيست!
طراحان، عبارت «تو زيبا هستی» را به زبان انگليسی و چند زبان ديگر، در قالب فايل پیدیاف در اختيار خواننده قرار میدهند اما او را آزاد میگذارند كه طرح خاص خودش را هم بسازد. آنها از مردمی كه در اين پروژه مشاركت میكنند خواستهاند كه پس از نصب برچسب «تو زيبا هستی» بر در و ديوار جهان، عكسی از آن برایشان بفرستند تا در سايت منتشر شود. طراحان، از كمك مالی يكیدو دلاری خوانندگان هم استقبال میكنند، بیآنكه اجباری برای اين كار، در برابرشان بگذارند.
و يك نكته: گمان میكنم اين پروژه چيزی آموختنی برای وبلاگ ايرانی هم داشته باشد كه هميشه «بازی»هايش را آنگونه طراحی میكند (اشكالی هم نداردها!) كه فقط در جمع وبلاگنويسان قابل اجرا باشد و حتی خوانندهای كه وبلاگ ندارد هم نتواند در آن مشاركت كند. اما اينجا با پروژهای روبهروييم كه از فضای مجازی فراتر میرود و همچون پيام دوستی آن فضا، يا مثل تبسمی برای آغاز ارتباط و آشنايی، در ميان مردمی گسترده میشود كه شايد وبلاگ هم نمیخوانند. و حالا كه صحبت «بازی»های وبلاگی ايرانی شد، بد نيست به وضعيت ناخوشايند آقای اولدفشن ِ «نيمكتنشين» هم اشارهای شود: اينكه متاسفانه پای مشاراليه از همان ابتدا هميشه در گچ بوده و هرگز نتوانسته «بازی» كند؛ از فيزيوتراپ و بدنساز يوگوسلاو هم كه خبری نيست!
8 comments:
سلام. بسیار لذت بردم از این طرح و بازی زیبا. حس فوق العاده ای ایجاد می کنه، سرانجام جهانی پر از یو آر بیوتیفول!
به یاد پست http://oldestfashion.blogspot.com/2008/04/blog-post_06.html
افتادم. گاهی وقتها آدم پیغام می گذارد... فوق العاده اید!
سایت مرجع و بانک اطلاعات تبلیغات و بازاریابی ایران (adnews.ir) با بیش از هزار عنوان مقاله و مطلب و تصاویر تبلیغاتی به روز شد. لینک این سایت نیز در آن قرار خواهد گرفت.
you are molto molto molto beautiful
;)
to khiaboonaye iran in tabligh didani mishe ...
خيلي ممنون آقاي اولد فشن!!!!! من تازه اين وبلاگ شما رو پيدا كرده بودم و چون خيلي خوشم اومده بود داشتم آرشيوتون رو ملاحظه مي كردم كه به اين پست گهربارتون برخوردمhttp://oldestfashion.blogspot.com/2007/04/star-is-born-2.html
به هرصورت خواستم از اينكه جماعت نسوان زير 30 سال رو زير سوال برديد و هويت آنها رو به كل منكر شديد تشكر كنم!!!! آدم بعضي وقتها مجذوب شخصيت مجازي يك نفر مي شه و وقتي گوشه اي از واقعيتش رو مي بينه خيلي آزرده مي شه. فكر مي كردم نسل "مرد"هايي كه به دختركان اين چنين نگاه مي كنند تقريباً گذشته است!!
نسيم-26 ساله
آقای اولد فشن
در هر حال افراد زیادی از من بابت نوشتن پست
http://1fathi.wordpress.com/2008/04/25/650/
و دعوت از شما تشکر کرده بودند که با شناختی که از شما داشتم فکر نمی کردم شرکت نکنید. دلخوری من مهم نیست. فقط دوست داشتم به خاطر 1758 دوستی که مطلب من را خواندند و منتظر شرکت شما بودند شرکت می کردید.
زیاده عرضی نیست.فتحی
با خواندن این پست انقلابی بس عظیم در من ایجاد شد که نگویید و نپرسید و بعد از مدتی حس خوبی نسبت به بودنم و بودن دیگران کردم ، به هر حال خیلی ممنونم و خیلی انگیزه دار شدم که تا اقداماتی در این رابطه به انجام رسانم و باعث خوشحالی می شوید تا راهنمایی و کمکی شوید برای ترویج این عمل ، به به
وبلاگ بسیار زیبا و وزینی دارین... موفق باشید...با اجازه لینکتون کردم
Post a Comment