بدون عنوان - نود
Karin Jurick's paintings
*
شش و پانزده دقيقه بامداد دوشنبه نهم ارديبهشت است و من عينكم را هيچ پيدا نمیكنم تا همه آن چيزهايی را كه پيش از خواب در ذهنم مرور كرده بودم كه در ستايش نقاشیهای اين بانوی مفخم بنويسم، بنويسم. اين نقاشیهايی كه در ستايش نقاشیست، در ستايش قاب است كه نقاشی را در بر میگيرد، در ستايش ديوار است كه نقاشی را استوار بر خود نگاه میدارد، در ستايش نور است كه بر نقاشی میتابد، و در عميقترين لايههايش، در ستايش مبهوتكننده آدمهاست كه میايستند و نقاشی نگاه میكنند، دستها را بر سينه گره میكنند و نقاشی نگاه میكنند، سر را با زاويهای ملايم بر شانه خم میكنند و نقاشی نگاه میكنند، در جستوجوی چيزی خُرد، چشمهاشان را ريز میكنند و به نقاشی نزديك میكنند و نقاشی نگاه میكنند؛ نقاشی نگاه میكنند و كيفهاشان را آرامآرام از رنگ و نور و سايه و خط پُر میكنند و میروند. من چرا عينكم را پيدا نمیكنم؟
10 comments:
عالی عالی عالی
وای وای آقای الدفشن کشتید منو سر صبحی. قبل از این که از این پست های انفجاری بگذارید یک تذکری چیزی بدید آقا!
این نقاشی ها خیره کننده ان
محشر..
خیلی قشنگ بود!
وبلاگ شما فوق العاده است
همین طور این نقاشی ها .
خوشحالم که با وبلاگ شخص هنرمندی چون شما آشنا شدم . خصوصا اینکه هنر علاقه ی بزرگ من هستش.
موفق باشید .
راستی یادم رفت . خ.شحال می شم به وبلاگ من هم سری بزنید .;)
amazing , wonderfull!!
بسيار زيباست و خواندني. همه پست هاي شما در حد بسيار خوب است و اين يكي عالي
شرح تون حتی بدون عینک عالی ترازنقاشیها بود
واقعا نمی تونم حسم رو بگم فقط می گم عالی بود
Post a Comment