Tuesday, November 30, 2010
Monday, November 29, 2010
نغمههای ماشينتحرير
آمده بودم بهت بگويم هنوز دوستت دارم؛ بر زبانم اينطور آمد كه هروقت دلت خواست حرف بزنی تماس بگير. / آرجونا گريست؛ ترانه «لحظه»
by Old Fashion at 10:00 PM 5 comments
Sunday, November 28, 2010
نغمههای ماشينتحرير
عشق پيانويیست كه از پنجره طبقه چهارم پايين افتاده؛ درحالیكه تو در يك زمان نامناسب، در جای نامناسبی ايستادهای. / آنی دیفرانكو؛ ترانه «دو دخترك»
by Old Fashion at 10:00 PM 0 comments
Saturday, November 27, 2010
نغمههای ماشينتحرير
چُنان راسخ به تو عاشقم كه هيچكس را - خودت را حتی - توان ميراندنش نيست. / آنا اخماتووا
*
گاهیوقتها بهترين كار در برابر يك وسوسه، تن دادن به آن است؛ ترجمه كنيد لطفاً!
*
گاهیوقتها بهترين كار در برابر يك وسوسه، تن دادن به آن است؛ ترجمه كنيد لطفاً!
by Old Fashion at 10:00 PM 16 comments
Friday, November 26, 2010
Wednesday, November 24, 2010
Tuesday, November 23, 2010
نغمههای ماشينتحرير
هيچ رابطه متقابلی وجود ندارد. مردها زنها را دوست دارند؛ زنها بچهها را، بچهها همسترها را. / آليس تامس اِليس
by Old Fashion at 10:00 PM 2 comments
Monday, November 22, 2010
نغمههای ماشينتحرير
تو تصميم گرفتهای كه تا ابد دوستم بداری؛ من هنوز دارم فكر میكنم كه امروز میخواهم چه كسی باشم. / آنی دیفرانكو
by Old Fashion at 10:00 PM 2 comments
Monday, November 15, 2010
Sunday, November 14, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)