Saturday, October 1, 2011

چاپ دوم

وقتی ميفتی تو هلفدونی، رفيق خوب به هر دری می‌زنه كه با وثيقه بيرونت بياره. اما رفيق جون‌جونی‌ اونی‌يه كه تو سلول بغلی هست و داره به‌ت می‌گه «لعنتی عجب باحال بود!» / گروچو ماركس

7 comments:

شهریار said...

Woohoo! Such an exciting quote :) It made my day. It will sound more interesting to you if you hear it as a dialogue in a good movie.

sima said...

سلام آقای اولد فشن گرامی
این جمله یا تجربه فوق العاده ایه هر چند بشخصه تا حالا در هیچ سلولی قرار نگرفته ام ولی میشه همسان سازی کرد واسه خیلی موقعیتها

رویا said...

آی عجب جمله ای! خیلی خوب بود. مرسی

رویا said...

آی عجب جمله ای! خیلی خوب بود. مرسی

Anonymous said...

وقتی افتاده باشی تو هلفدونی، یه رفیق خوب، به هر دری می زنه که آزادت کنه، بهترین رفیقت، اما، صداش از سلول بغل میاد که میگه: «ایول چه حالی داد!»

Anonymous said...

وقتی افتاده باشی تو هلفدونی، یه رفیق خوب، به هر دری می زنه که آزادت کنه، بهترین رفیقت، اما، صداش از سلول بغل میاد که میگه: "ایول، خیلی حال داد"

Anonymous said...

tarjomeh Anonymous kheili behtar bood ba ejaze!

 
Free counter and web stats