Monday, August 20, 2007

Graphic Design: Magazine cover 01 + Typography 01

يك. آقاي اولدفشن خوب كه فكر مي‌كند (و تصديق بفرماييد كه «خوب فكر كردن» چه كار صعب و دشواري‌ست براي نامبرده) به اين نتيجه مي‌رسد كه بسيار تاسف‌بار است كه اين وبلاگ تاكنون بخش مستقل و منظمي براي «طراحي گرافيك» نداشته است و ديگر وقتش رسيده كه به اين وضعيت پايان داده شود. خانم‌ها، آقايان! بخش تازه اين وبلاگ به «طراحي گرافيك» اختصاص دارد، با چند زير مجموعه، كه متدرجاً به منصه ظهور خواهد رسيد
دو. افسانه‌اي در ميان گروه بزرگي از ژورناليست‌هاي ايراني رواج دارد. مطابق اين افسانه، حجم تيترهاي روي جلد يك نشريه، نبايد زياد باشد. در اين تفكر، طرح جلد از دو بخش مجزاي «تصوير» (بخش اصلي) و «تيتر» (بخش فرعي) شكل مي‌گيرد و براي بهتر جلوه كردن «تصوير»، بهتر است كه تعداد «تيتر»ها كم باشد. به نظر مي‌رسد كه گروهي (احتمالاً گروه بزرگي) از طراحان ايراني هم به اين افسانه دامن مي‌زنند تا از چالش سامان بخشيدن به تعداد زيادي تيتر، دوري جويند. آقاي اولدفشن ترجيح مي‌دهد به جاي نقد مستقيم اين ديدگاه، نمونه‌هايي از جلد نشريات را منتشر كند كه در آن‌ها نگاه متفاوتي به تيتر به چشم مي‌آيد، نگاهي كه نقشي هم‌ارز تصوير براي تيتر قائل است، و البته مي‌كوشد راهي هنرمندانه براي دست يافتن به توازني مطبوع بين اين دو عنصر بيابد. جلدها به تعدادي از شماره‌هاي كم‌وبيش يك سال اخير نشريه «اسكوار» تعلق دارد كه با تداومي فكرشده (نه از سر تفنن و اتفاق) نمونه‌هاي زيبايي از طراحي جلد مبتني بر تايپوگرافي را ارائه داده است. نكته عبرت‌آموز اين است كه «اسكوار» نشريه‌اي روشنفكري و براي مخاطب خاص هم حتي نيست، اما دست به تجربه‌اي مي‌زند كه در بخش ديگري از جهان، نشريه‌هاي روشنفكران (مثلاً يك نشريه ادبي، كه ماهيتاً بايد دغدغه «واژه» داشته باشد) به طور «فكرشده» از آن مي‌پرهيزد

5 comments:

Anonymous said...

آخه عزیز من! برداشتی عکس این جناب کلونی دوست داشتنی منو اون بالا گذاشتی، آدم نمی تونه حواسشو جمع کنه ببینه چی نوشتی؟ آخه این درسته این جور با احساسات من بازی کنی؟؟ دهه!

پ said...

استاد، نظرتون درباره این مورد خاص چيه؟
http://faryadnameh.blogfa.com/post-342.aspx

به نظرم قبلاً نگفته بودم که: خيلی دم شما گرم. خیلی لذت بخشه خوندن/ديدن پست های وبلاگِ شما.

Anonymous said...

آقای اولد فشن عزیز
آه که این خانم بلوط بینوا چقدر دل کوچک خواست که آن دو تصویر اول این پست شما به ایشان تقدیم میشد.
می دانید. خانم بلوط در تعطیلات است اما شده اینترنت را از آنور آبهای هتل هم بدزد باید بیاید و کارهای شما را ببیند. امشب این آقای کلونی عزیز و آقای پیت عزیزترمان روحی تازه به تعطیلاتش بخشیدند.
می دانید. خانم بلوط این روزها فکر می کند چرا آقای کلونی نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی شوند. فکرش را بکنید؟ هر روز. هر شب. همه جا پر می شود از آقای کلونی عزی.

Anonymous said...

pas khosh gozashte in tatili chand ruze chun baz ham idea ye taze dari

Anonymous said...

merci ke minevisi:)

 
Free counter and web stats