يادداشتی درباره يك اتفاق عجيب و ساده
پيش از آن كه خودم متوجه شوم، خواننده ارجمند و خوشحالی كه تيمش بازی قرمز و آبی امروز را برده بود، خبر داد كه مشكل عكسهای اين وبلاگ، «خودبهخود» رفع شده و حالا همه عكسهای چهار ماه آخر - كه از چهار هفته پيش «غيب» شده بود - را دوباره میتوان ديد. خب، روشن است كه از بختی كه به من رو كرده بسيار خوشحالم؛ اما معنای واقعی عبارت «خودبهخود» ظاهراً اين است كه سايتی كه ميزبانی عكسها را اين اواخر بر عهده داشت، بر مشكلات مالی يا فنی خود غلبه كرده و تمام اطلاعاتش را - دستكم فعلا ً - باز يافته است.
*
يادداشت قبلی را همين ديروز منتشر كردم؛ اما با اين تحول تازه، به نظر میرسد كه بايد به جای يك وبلاگ، درباره آينده دو وبلاگ تصميم بگيرم و اين يعنی يك دشواری مضاعف. تصميم اوليهام اين است كه حالا، پس از چند هفته توقف اجباری، فرصت چند روزهای هم برای ارزيابی تحولی كه «خودبهخود» رخ داده به خودم بدهم، و گام بعدی را درستتر و مطمئنتر بردارم. به اين ترتيب، وبلاگ «فانوس» (كه خودم دوستش دارم و دليل بیعلاقهگی گروهی از خوانندگان نسبت به آن تا اندازهای برايم مبهم است) دستكم تا مدتی - تا رسيدن به يك تصميم درست - ادامه خواهد يافت...
*
نشسته بودم و داشتم «كُری»های بامزه آبیها و قرمزها را در گوگلريدر میخواندم كه شهريار ِ «قرمز»، خبر پيروزی خودشان و حل مشكل عكسهای وبلاگم را به من داد (آقا، تبريك و تشكر!). اما از آنجا كه خودم هوادار «ملوان» هستم، اميدوارم هم قرمزها و هم آبیها (و به خاطر اشارههای اين يادداشت بايد بگويم: بهخصوص آبیها!) همچنان خواننده و بيننده وبلاگ من باشند- چه فانوس باشد، چه اولدفشن؛ چه هر دو!
*
يادداشت قبلی را همين ديروز منتشر كردم؛ اما با اين تحول تازه، به نظر میرسد كه بايد به جای يك وبلاگ، درباره آينده دو وبلاگ تصميم بگيرم و اين يعنی يك دشواری مضاعف. تصميم اوليهام اين است كه حالا، پس از چند هفته توقف اجباری، فرصت چند روزهای هم برای ارزيابی تحولی كه «خودبهخود» رخ داده به خودم بدهم، و گام بعدی را درستتر و مطمئنتر بردارم. به اين ترتيب، وبلاگ «فانوس» (كه خودم دوستش دارم و دليل بیعلاقهگی گروهی از خوانندگان نسبت به آن تا اندازهای برايم مبهم است) دستكم تا مدتی - تا رسيدن به يك تصميم درست - ادامه خواهد يافت...
*
نشسته بودم و داشتم «كُری»های بامزه آبیها و قرمزها را در گوگلريدر میخواندم كه شهريار ِ «قرمز»، خبر پيروزی خودشان و حل مشكل عكسهای وبلاگم را به من داد (آقا، تبريك و تشكر!). اما از آنجا كه خودم هوادار «ملوان» هستم، اميدوارم هم قرمزها و هم آبیها (و به خاطر اشارههای اين يادداشت بايد بگويم: بهخصوص آبیها!) همچنان خواننده و بيننده وبلاگ من باشند- چه فانوس باشد، چه اولدفشن؛ چه هر دو!
14 comments:
سلام
تبريك. بيشتر به خودمان و كمي هم به شما
اما علت بي علاقگي به فانوس كوچولو علاقه وافر ما به اين يكي است و اين كه خودتان عموما با اسم موقت بهش اشاره مي كنيد.
اصولا كمتر كسي به چيزهاي موقتي دل مي بندد
fanoos esmesh khoshgel nist man ke .. . ommm esmesh ye jooriye man be in yeki adat kardam nazdik be 1.5 ,2 sale khoab!!!!!!in khooobe kolan.:P
I like Fanoos for its bigger sized images.
But you know, it's all about habits...
:)
Happy to have you again, here.
خوب ، خدا رو شکر
مطمنا این حس خیلی خوبه
مثل وقتی که یه برنامه نویس سورس های از دست رفتش رو پیدا بازیابی می کنه و از شادی در پوست خودش نمی گنجه
من هم مدتی هست که به جمع عشاق وبلاگ شما پیوستم و یه پیشنهاد دارم
با هزینه کمی می تونید یک دومین و هاست بگیرید و کلیه تصاویر رو انجا آپلود کنید و خوب کنترل بیشتری بر اوضاع داشته باشید.
باشد که خیل عظیم عشاق کمتر دوری شما را و پست های تکان دهنده اتان را شاهد باشند.
تبریک
ولی من همچنان هرگونه کمکی از دستم بربیاد در خدمت شما هستم
من مخلص اینجور اتفاق های عجیب و ساده هم هستم ...
از بعدازظهر تا حالا حالمان بخاطر برد قرمزها گرفته بود،
اما با راه افتادن دوباره اينجا خيلي خوشحال شدم.
تبريك آقاي اولدفشن
Happy to see your activity here again, Mr.Oldfashion
جناب اولدفشن عزیز اصلا فکرش را نمی کردم که من اولین کسی هستم که متوجه درست شدن این وب گوشه ی آرام و دل پسند شده است,قبل از آنکه کامنت بگذارم احساسم بر این بود که شما قبل از من همه چیز را میدانید و من فقط خواستم تبریک بگویم.در ضمن نمی توانم خوشحالی خود را از اینکه اسم و کامنتم درونمایه ی یکی از پست های اصلی شما قرار گرفته پنهان کنم.از آنجا که سالهای کودکی و نوجوانی خود را در شمال ایران و در شهر رشت گذرانده ام ملوان انزلی را مانند شما دوست دارم و ارزش این تیم خوب را میفهمم.در مورد اینکه چرا گروهی از خوانندگان از جمله بنده با فضای فانوس انس نمی گیرند باید عرض کنم که ترک عادت موجب مرض است.روز و روزگار بر شما شیرین و خوشگوار
درود و آفرین آفریدگار زیبایی بر قلم زیبا آفرینتان،
وبلاگ پربار و مطالب ارزنده ای دارید..
"یک ساحل پر از شعر" با هفت دوبیتی چشم بر راه آمدن بزرگ اندیشی چونان
شماست،
گامهای مهربانانه تان بر چشمهای خیسم با افتخار،
ردپای واژه هایتان بر خلیج خسته ی خاطراتم به یادگار،
شکوه فرداها به بشکوهی دیروزهای باستانمان...
سلام .... خوشحالم از این اتفاق عجیب و ساده
من که شخصا به هر دو سر می زدم
WELCOME BACK MR O.F.
چه سختش میکنی
سلام
دلیل بی علاقگی گروهی از خوانندگان به فانوس را می توانم برایتان شرح دهم، البته اگر همه شان مثل من فکر کنند
فرض کنید خاله عزیزی دارید که مدت ها در محلی ساکن است که دیگر برایتان رفت و آمد به آن جا مثل آب خوردن است
و فرض کنید این خاله شما موقتا به دلایلی به یکی ازآپارتمان های صنعتی ساز شهرک های اطراف شهر نقل مکان می کند
هیچ از عشق شما به خاله تان کم نمی ود
اما همه اش منتظرید برگردد به همان خانه حیاط دار پر گل با شیشه های رنگی و حوض و هزار خاطره خوشی که با هم داشتید، نه اینکه وقتی عکس ها را ذخیره میکنید تنها تفاوت اسمشان با هم عددی باشد و هزار دلیل دیگر که فقط خواننده هایتان به آن توجه می کنند.....
خوشحالم که عکس ها خود به خود برگشته.
Post a Comment