تغذيه
unruly things / Flickr
*
*
كاش نسخهای از فيلم را داشتم و اين يادداشت را دقيقتر مینوشتم؛ حالا بايد به آنچه از پس بيستواندی سال از فيلم به يادم مانده تكيه كنم.
*
در فيلم «اولیها»ی آقای كيارستمی، در يكی از همان روزهای نخست سال تحصيلی، كه هنوز بسياری از كلاساولیها با مدرسه و همكلاسیهایشان غريبهگی میكنند، در يك زنگ تفريح، ناظم مدرسه به آنها ياد میدهد كه میتوانند از فرصت بين دو كلاس استفاده كنند و بروند سراغ «تغذيه»شان كه از خانه آوردهاند. توی آن فضای شلوغ و پرسروصدا كه هركس دارد كيفش را باز میكند و «تغذيه»اش را بيرون میآورد و بعضیها هم سوالهای عجيب و بامزهای میپرسند، دست كودكانهای سيبی را به سوی ناظم دراز میكند و در برابر پرسش او كه با سيب چهكار بايد بكند، صاحب سيب و دست از او میخواهد آن را با چاقويش نصف كند، تا نيمی از آن را به يكی از همكلاسیها كه «تغذيه» نياورده بدهد. اما وقتی ناظم سيب را به دو نيم میكند و به صاحبش بازمیگرداند، دست ديگری و سيب ديگری به سوی او دراز میشود. فيلم «اولیها»ی آقای كيارستمی پُر از تصاوير بهيادماندنیست اما بیترديد اين نمای بسته و طولانی كه دهها دست و دهها سيب، بینظم و عجول و پیدرپی وارد تصوير میشوند و ناظم يكیيكی سيبها را به دو نيم میكند و به بچهها بازمیگرداند تا با دوستان تازهشان قسمت كنند، شيرينترين و پراحساسترينشان است...
*
خانمهای ارجمند؛ آقايان گرامی! اين نخستين شماره از بخش تازه اين وبلاگ با نام «تغذيه» است. از ميان چندين نام كه برای اين بخش نامزد كرده بودم، به گمانم اين نام ابتدايی، با يادآوری آن فصل درخشان از فيلم «اولیها»، بهترين انتخاب برای بخشیست كه قرار است در آن، هرچه نشان از «تغذيه» دارد، با شما قسمت شود.
*
امسال، بيستوپنجمين سالگرد ساختهشدن «اولیها» هم هست.
*
در فيلم «اولیها»ی آقای كيارستمی، در يكی از همان روزهای نخست سال تحصيلی، كه هنوز بسياری از كلاساولیها با مدرسه و همكلاسیهایشان غريبهگی میكنند، در يك زنگ تفريح، ناظم مدرسه به آنها ياد میدهد كه میتوانند از فرصت بين دو كلاس استفاده كنند و بروند سراغ «تغذيه»شان كه از خانه آوردهاند. توی آن فضای شلوغ و پرسروصدا كه هركس دارد كيفش را باز میكند و «تغذيه»اش را بيرون میآورد و بعضیها هم سوالهای عجيب و بامزهای میپرسند، دست كودكانهای سيبی را به سوی ناظم دراز میكند و در برابر پرسش او كه با سيب چهكار بايد بكند، صاحب سيب و دست از او میخواهد آن را با چاقويش نصف كند، تا نيمی از آن را به يكی از همكلاسیها كه «تغذيه» نياورده بدهد. اما وقتی ناظم سيب را به دو نيم میكند و به صاحبش بازمیگرداند، دست ديگری و سيب ديگری به سوی او دراز میشود. فيلم «اولیها»ی آقای كيارستمی پُر از تصاوير بهيادماندنیست اما بیترديد اين نمای بسته و طولانی كه دهها دست و دهها سيب، بینظم و عجول و پیدرپی وارد تصوير میشوند و ناظم يكیيكی سيبها را به دو نيم میكند و به بچهها بازمیگرداند تا با دوستان تازهشان قسمت كنند، شيرينترين و پراحساسترينشان است...
*
خانمهای ارجمند؛ آقايان گرامی! اين نخستين شماره از بخش تازه اين وبلاگ با نام «تغذيه» است. از ميان چندين نام كه برای اين بخش نامزد كرده بودم، به گمانم اين نام ابتدايی، با يادآوری آن فصل درخشان از فيلم «اولیها»، بهترين انتخاب برای بخشیست كه قرار است در آن، هرچه نشان از «تغذيه» دارد، با شما قسمت شود.
*
امسال، بيستوپنجمين سالگرد ساختهشدن «اولیها» هم هست.
9 comments:
به فال نیک می گیریم و برایتان آرزوی موفقیت می کنیم
چه خوب
مبارک باشه
و خسته نباشید.
آقا قبول نیست این یکی بیشترش خورده شده
یادش به خیر و ممنون .. البته دوره ما تغذیه از خونه نمی بردیم مدرسه بهمون نون و پنیر یا موز یا شیر میداد
یادش بخیر
سال 57 كلاس اول ابتدائي ...من مسئول پخش ني بودم.شير سه گوش ها را همكلاسي پخش ميكرد...سال بعد كلا تغذيه قطع شد
من فیلم "اولیها" رو ندیدم
ولی طوری که شما اینجا توصیفش کردی، انگار دیدمش حالا
بیشک طرفدار پر و پا قرصش خواهم شد
like :)
وای چه نماهای زیبایی
Post a Comment