Saturday, May 31, 2008
سربازهای يكچشم - يك
by Photo-Repoter: Marc Riboud
*
در آخرين روز ماه مِی، با مجموعه عكسی از چهل سال پيش (مِی هزار و نهصد و شصت و هشت) بخش تازه اين وبلاگ، كه در پرسههای كنجكاوانهاش، از كوچهپسكوچههای «عكاسی» گذر خواهد كرد، آغاز میشود؛ و نگاه میكنيم به جوانانی كه پرچم اميد و آرمانگرايی را نوميدانه و دستبه دست بر سنگفرشهای پاريس چرخاندند و اينروزها همهشان كموبيش شصتسالهاند. نگاه میكنيم به روزهايی كه رومن گاری در كتاب «سگ سفيد»ش چنين از آن ياد میكند:
«وقتی به پاريس میرسم، آن را از هم پاشيده میيابم. زبالهها همهجا انباشته شدهاند؛ اما در آن صميميت به چشم میخورد. انگار انقلاب، شهر را هم واداشته تا به گناهان خود اعتراف كند.» (ترجمه سيلويا بجانيان / انتشارات محيط / فروردين هزار و سيصد و شصت و سه)
«وقتی به پاريس میرسم، آن را از هم پاشيده میيابم. زبالهها همهجا انباشته شدهاند؛ اما در آن صميميت به چشم میخورد. انگار انقلاب، شهر را هم واداشته تا به گناهان خود اعتراف كند.» (ترجمه سيلويا بجانيان / انتشارات محيط / فروردين هزار و سيصد و شصت و سه)
by Old Fashion at 7:44 AM 0 comments
گوشواری از دو گيلاس سرخ همزاد - يك
حضور درخشان و پرتلالو هنری با نام «طراحی جواهر» و همه آن آدمهای عاشقی كه چند قطعه ظريف و كوچك برایشان كافیست تا آنها را كنار هم بنشانند و جهان را كمی زيباتر كنند بهانه خوبیست تا اين وبلاگ، بخش تازهاش را به آن اختصاص دهد؛ چهبسا اين فضا بتواند كمكمان كند تا راز ترانه پرآوازهای را بگشاييم كه میگويد: «الماسها بهترين دوست يك دختراند»! نخستين مجموعه، بخشی از كارهای خانم شارون هِنری و همه آن هنرمندانیست كه دور خود گرد آورده است؛ كه خب البته از الماس در كارهاشان خبری نيست!
*
* برای بسياری از خوانندگان ارجمند، آشكار است كه نام بخش تازه را از شعر «تولدی ديگر» فروغ وام گرفتهام.
*
* برای بسياری از خوانندگان ارجمند، آشكار است كه نام بخش تازه را از شعر «تولدی ديگر» فروغ وام گرفتهام.
by Old Fashion at 7:36 AM 2 comments
Thursday, May 29, 2008
Wednesday, May 28, 2008
Tuesday, May 27, 2008
Advertising as ART - 204
PSP
*
خب، اعتراف میكنم كه هميشه با حسی آميخته با شگفتی، ناباوری و حتی كمی حسادت به حرفهای دوستان و همكاران جوانترم گوش سپردهام كه از شيفتگیشان نسبت به «بازی»(گيم)ها گفتهاند و خاطرهها تعريف كردهاند: از اين كه آنيكی بازی را تا كدام مرحله پيش رفتهاند و در آنيكی ديگر، چند امتياز گرفتهاند. اين كه وقتی شنيدهاند نسخه جديد يك بازی منتشر شده، چه التهابی داشتهاند كه به دستش بياورند و در مراحل دشوار بازیها، با چه مشقتی رمز و شيوه عبور به مرحله بالاتر را يافتهاند. اما «بازی»ها هرگز در دايره علايق خود من نبوده است؛ به همين خاطر با اصطلاحها، نشانهها و فرهنگشان چندان آشنا نيستم؛ كه نتيجهاش مثلا ً میشود اين، كه مفهوم تعدادی از آگهیهای (لابد برای من) غريب ِ پلیاستيشن را نمیفهمم. اگرچه در عين حال اين نكته را دريافتهام كه بسياری از آنها اصولا ً «فهميدنی» نيستند، و صرفا ً فضايی سحرآميز و فانتزی خلق كردهاند.
... و حالا، تازهترين آگهی پلیاستيشن (كه در محدوده درك و دريافت من هم هست!) با چنان طنز و تخيل بانشاطی درآميخته است كه میتواند چند ساعتی حال آدم را خوب كند: «بازی» آنقدر جذاب است كه به هيچ قيمتی (و در هيچ موقعيتی!) حاضر نخواهيد شد حتی برای يك لحظه دستتان را از دستگاه جدا كنيد؛ و پليس هم اين را فهميده است! يك شاهكار!
... و حالا، تازهترين آگهی پلیاستيشن (كه در محدوده درك و دريافت من هم هست!) با چنان طنز و تخيل بانشاطی درآميخته است كه میتواند چند ساعتی حال آدم را خوب كند: «بازی» آنقدر جذاب است كه به هيچ قيمتی (و در هيچ موقعيتی!) حاضر نخواهيد شد حتی برای يك لحظه دستتان را از دستگاه جدا كنيد؛ و پليس هم اين را فهميده است! يك شاهكار!
by Old Fashion at 8:04 AM 6 comments
Monday, May 26, 2008
Sunday, May 25, 2008
Advertising as ART - 202
آگهی نوعی «ماژيك ماركر»، با اثر ثابت و پايدار
*
اگر شما هم با يك جفت دوقلوی بازيگوش سروكار داشته باشيد كه هيچ نتوانيد آنها را از هم تشخيص دهيد، شايد كمك گرفتن از يك ماژيك ماركر با اثر ثابت و پايدار، و گذاشتن خال كوچكی بر گونه يكی از آنها، راه چندان بدی نباشد؛ جواب مادرشان هم با خودتان!
by Old Fashion at 7:31 AM 3 comments
Saturday, May 24, 2008
Saturday, May 17, 2008
Friday, May 16, 2008
Thursday, May 15, 2008
Wednesday, May 14, 2008
Subscribe to:
Posts (Atom)