يادداشتهای ايرانی - چهار
بيشوكم بيست سال است كه كارت جشنواره فيلمی كه اينروزها برپاست را در كيف و جيب دارم، اما شمار فيلمهايی كه در تمام اين سالها با همين كارتها ديدهام، شايد به بيستتا نرسد. اين اتفاق، چند دليل دارد كه مهمترينش «فضا»ی سينمای مطبوعات و رسانههاست. امسال هم، همان كارت در كيفم هست، اما هنوز فيلمی با آن نديدهام؛ با اين حال جشنواره و فيلمها و حواشیاش را از طريق نوشتههای منتقدان و نويسندههای سينمايی در ويژهنامههای روزنامهها يا دنيای مجازی دنبال میكنم، همچنان كه در سالهای گذشته هم چنين میكردهام. اما امسال، شتابزدگی، پرهيز از خويشتنداری، عصبيت، طنازیهای پرتمسخر، خلاصه كردن جهان در تفريح («بريم يهكم بخنديم!») و حرمت نگذاشتن بر مرزهای اخلاقی و حرفهای در نوشتههای برخی دوستان، از مرز فوران هم گذشته است و «حد نصاب» تازهای بر جای گذاشته (و شك ندارم كه اينگونه نوشتهها، فقط بخش بسيار كوچكی از فضای مشابهی كه در خود سينمای رسانهها جريان دارد را بازمیتاباند). حاصل اين شيوه ناخوشاحوال روزنامهنگاری در تمام اين سالها چنين بوده كه وقتی منتقدی از فيلمی خوشش نيامده، به جای اينكه آن نفی و رد، تعبيرش را در متن يك جريان متين و طبيعی از اظهار نظر و سليقه بيابد و زمينه گونهای از «ديالوگ» مرئی يا نامرئی بين منتقد و فيلمساز و بيننده/خواننده را فراهم كند، به يك كشمكش عصبی بدل شده است. اما در عينحال گمان نمیكنم كه آنچه در سينمای رسانهها و حاشيههای مطبوعاتی آن میگذرد فقط در من چنين احساس ناخوشايندی ايجاد كرده باشد؛ سردبير خودمان هم - كه چند سالیست بنا به دلايل خودش، ديگر به سينمای رسانهها نمیرود - در اين نوشتهاش، نگاهی ديگر به روانشناسی آن دو پديده انداخته است. نوشتهای كه اگر خوب در آن نظر كنيم، از جشنواره و مطبوعات هم میتواند فراتر رود. يادم باشد فردا كه میروم دفتر، بروم در اتاقاش را باز كنم و بهش بگويم «آقا، اين مطلبتون خيلی خوب بود».
4 comments:
خیلی منتظر بودم یکی این حرف رو بزنه . واقعن دمت گرم
اين روزها با خواندن نقدهايي درباره اثر يك چهره معروف سينمايي حس بدي درباره منتقدان پيدا كرده بودم ولي چرايي آن را نمفهميدم و خوب حالا متوجه علتش شدم . با سپاس از اين شفاف سازي شما :)
لذت می برم از خوندن بلاگتون ، مخصوصا سرکار بعد از خوردن ناهار نه چندان جالب شرکت ! ممنون
کمی باید تمرین کنیم تا بفهمیم مرز باریک میان نقد و اهانت کجاست؟ قبول دارم که باید فضا شفاف شود اما حلاجی با متانت میسر میشود و نه با احساسات فورانکرده. من خودم در این جمع حضور دارم و بزرگترین علت این جریان را حضور کمرنگ شما و دیگر پیشکسوتان در این فضا میدانم. چرا در کنار ما که جوان هستیم نباید گلمکانی بنشیند و صحبت کند؟ چرا امید روحانی در جلسات بحث نمیآید؟ چرا نسل قبل کنار ما نمینشیند؟؟؟
Post a Comment