يكصدمين مرسوله
آقاي اولدفشن براي صدمين مرسوله اين وبلاگ، يك «قصه صدكلمهاي» انتخاب كرده است از اين مرجع. خانمها، آقايان! آقاي اولدفشن از اينكه با اين صد نوشته، با آدمهاي نازنيني آشنا شده، بسيار خوشحال است
*
*
*
Leaving the Nest
"Dad, I have something to talk to you about. It's really hard to say in person, knowing how you feel, so that's why I'm leaving you this."
I had no idea what my daughter was about to say in her note. Was she pregnant? Did she drop out? God, no, she can't be doing this to me!
"Dad, you always taught us to make up our own minds about things and to be be true to ourselves. I am doing that now when I tell you this. Please realize I have thought this out completely."
"Dad, I'm a Republican now."
8 comments:
1- ما که کلا از آشنایی با شما خوشحالیم. حالا چه صدمین پست باشد چه نود و نهمین.
2- این قصهه هه طنز تلخ هم دارد ها. نسل جدید که برود جمهوریخواه بشود باید سرمان را بکوبیم به دیوار. :)
دقت کردید تعداد مرسوله ها «هدیه» هاتون هر ماه تقریبا دو برابر شده!سبز و پاینده باشید
ما نیز اولد فشن ترین!
خیلی خوبی کلاًً تو
به خدا
آقا ما نمی دونیم اینجا رفیق بد ِ یا ذغال ِ خوب... ولی معتاد شدیم رفت! هی هر روز هر روز میایم سر می زنیم.
نخواستم کامنت بذارم ها اما به افتخار ِ 100 تا نوشته هیپ هیپ هوراااااااا :)
how?!!
make up her own mind = Republican for her? really?
امروز تمام بلاگت رو دیدم
دوست داشتم رو صدمی کامنت بذارم
به قول یه عزیزی :
perfetto!
Post a Comment