هیچ گاه خودم را تشخیص نمی دهم! چهره ام را و هر آنچه که در آن است را. هر بار در آینه خودم را نگاه می کنم و هر قدر هم، نمی شود و من، من را نمی شناسم. تابحال کسی را ندیده ام که احساس کنم که: اِ ... چه شباهتی. حتی وقتی می گویندم که فلانی چه تو را شبیه است باز نمی بینم چیزی، شباهتی حتی! ولی این جا... اکنون را می گویم، برای اول بار است که احساس میکنم به این صورت مبهمی که در پسِ این دوربین و در قاب شفاف این آینه است چه شبیه ام...
5 comments:
نميدانم چي بنويسم ... خسته ام و در ميان انبوهي از كتاب گم شده ام
salam oldfashion jan
koli lezat mibaram az bloget
age eshkali nadashte bashe
az tasavire bloget estefade konam
این عکاس با گوشش کادر میبنده؟
خوشمال آمد
بسیار
هیچ گاه خودم را تشخیص نمی دهم!
چهره ام را و هر آنچه که در آن است را.
هر بار در آینه خودم را نگاه می کنم و هر قدر هم، نمی شود و من، من را نمی شناسم. تابحال کسی را ندیده ام که احساس کنم که: اِ ... چه شباهتی. حتی وقتی می گویندم که فلانی چه تو را شبیه است باز نمی بینم چیزی، شباهتی حتی!
ولی این جا...
اکنون را می گویم، برای اول بار است که احساس میکنم به این صورت مبهمی که در پسِ این دوربین و در قاب شفاف این آینه است چه شبیه ام...
Post a Comment