Friday, September 17, 2010

بازگشايی، بدون پايان كار

Photographer: Lee Miller
Strasbourg, France, 1945
*
مهندس گفته بود كه قير و قيف را آماده كنيم تا فرداصبح كه خودش می‌آيد همه‌چيز «رديف» باشد و كار را شروع كنيم. فردا صبح كه قير و قيف را «رديف» كرديم، مهندس توی راه، سر چهارراه جهان كودك تصادف ناجوری كرد و نيامد سر كار. روز بعد از آن، مهندس با آن كه به خاطر تصادف ديروزش كلی گرفتار بود، افتخار داد و آمد كارگاه؛ قير هم آماده بود اما هر چه گشتيم، قيف را پيدا نكرديم. نتيجه اين شد كه مهندس هم قهر كرد و رفت. روز سوم، خودمان آژانس فرستاديم دنبال مهندس، قيف را هم «رديف» كرديم، اما قير را هر چه حرارت داديم ذوب نشد...
*
خانم‌های ارجمند، آقايان گرامی! سرتان را درد نياورم؛ همين مختصر را گفتم تا شمه‌ای از وضعيت‌مان را برای‌تان تعريف كرده باشم تا بدانيد كه چرا "تعميرات اساسی" اين وبلاگ هنوز- هنوز! - پايان نيافته است. اما با مشكلی كه برای «تامبلر/فانوس» پيش آمده، مجبور شده‌ايم (می‌فهميد! مجبور شده‌ايم.) دوباره همين جاده را - يك «لاين»‌اش را البته - بازگشايی ‌كنيم؛ حتی اگر هنوز «پايان كار» نگرفته باشيم.
*
اما اگر از چشم‌انداز اين ماجرا می‌پرسيد، بايد بگويم كه با اين وضعيت قير و قيف و مهندس، اگر شما كه خودتان استاد هستيد می‌توانيد چشم‌اندازی تعيين كنيد، بنده هم خواهم توانست.
*
چاكر
وبلاگ‌صاحاب
بيست‌وششم شهريور هزاروسيصدوهشتادونه

20 comments:

yalldda said...

دست خوش
دلم واسه فانوس تنگ شده
واسه همینجوریهای جمعه ش
بی صاحاب شه فیلتر

Anonymous said...

چه قدر خوشحال شدم وقتی بعد از این همه مدت یه پست جدید تو این وبلاگ دیدم.

تبریک و صد تبریک بابت بازگشایی، و خسته نباشید بابت کارهای انجام شده و باقی مانده!

فرزانه said...

سلام اولدی جون
قصه رو رها کن دلمون برات تنگ شده بود خوش اومدی !!!

Anonymous said...

هورااااااااااااااااااااااااااااااا! بازم ازمدافتاده.

وحید صادقی said...

پیکرتراش"
به محض ورود سردبیر ، به تحریریه ؛ همگی ناخودآگاه خودشان را جمع و جور کردند . از همان در شیشه ای که با غیض ، بازش کرد و به طرف اتاق خودش از میان راهرویی که در انبوه میزها و پارتیشن های کوتاه شیشه ای به زور ایجاد شده بود ، شلنگ انداخت ؛ معلوم بود که اصلا سر کیف نیست !

(دعوتتید به خوانش 000(

miracle said...

akh joon!

عکاس خانوم said...

وای خدایا شکرت اینجا فی لتر نیست
خیلی خوشحالم که به خونه برگشتیم!!!!!ا

Havijooriha said...

خب خدا کنه تو شهرداری واسه پایان کار گرفتن گیر نکنی

Anonymous said...

ma hamoon 1 linesham ghabool darim

alireza said...

ما کما فی السابق اعلام آمادگی می‌نماییم که هرگونه کمکی اگر از دستمان بر می‌آید، دریغ نمی‌کنیم. اصولاً تا وقتی که علیرضا ها در ناز قیر و قیف و مهندس دوره نشده باشند، ما این آمادگی خویشتن را اعلام خواهیم نمود!
به امید روزی که جناب آقای اولد فشن با خیالی تحت و راحت این وبلاگ وزین را بدون این که حتی یک لحظه، به فکر قیر و قیف و قس علی هذا بیفتند مدام به روز نمایند،
ایام عزت مستدام

لیلا said...

هر کاری بکنید هنوز خیلی ها مثل من این وبلاگ رو بیشتر دوست دارند. حتی اگر فقط یک لاین اش افتتاح شده باشد :)

محمد said...

من كه به چشم انداز اهميتي نميدم
تنها چيزي كه برام مهمه اينه كه يه طوري به اين پست‌هاي ارزشمند دسترسي داشته باشم
اين چند وقته كه فانوس نبود، حسابي حالم گرفته شده بود
اميدوارم براي اينجا مشكلي پيش نياد
و در عوض براي فيلترچي ها مشكل بزرگي پيش بياد

Sahand said...

بسیار خوشحال شدیم.
همچنان اگر کمکی از دست این نیمچه مهندس بر میاد، بفرمایید.

درنا هستم said...

خوشحالیم
...

Raha said...

Good to see you, no matter where!

مهرزاد said...

خيلي خيلي خوشحالمون كرديد كه وبلاگتون رو بازگشايي كرديد
ممنون - مهرزاد

زُروان said...

همه چی آرومه ، غصه ها خوابیدن

زُروان said...

همه چی آرومه من چقدر خوشحالم ؟

محسن said...

از "رديف" شدن اين وبلاگ خيلي خوشحالم ولي هنوز سر در نياوردم چرا فانوس فيلتر شد؟

farzaneh said...

من هم خیلی خوشحالم... روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم. من اما خیالم راحت بود که جایی هست که به انتظارتان بنشینیم و می دانستم که می آیید. ما هر جا شما باشید هستیم... حتی اگر جاده خاکی باشد و یا سنگلاخ. ارزش با شما بودن خیلی بیشتر از این حرف ها ست. پاینده باشید

 
Free counter and web stats