Saturday, July 28, 2007

...

آن كامنت پرمهر و نامنتظر را آقاي اولدفشن در روزهاي سخت و ويران‌كننده‌اي دريافت كرد. نويسنده كامنت، خانم نقاشي بودند كه نام‌ زيباي‌شان نَسَب به آتش مي‌بَرَد، هم‌از‌اين‌روست شايد كه خوب مي‌دانند چه‌گونه بنويسند تا گرمايي لطيف را بتوان در فضاي بين حروف و واژه‌ها لمس و احساس كرد. آقاي اولدفشن آن روزهاي دشوار را پشت سر گذاشت، اما هرگز از ياد نبرد كه روزي بايد كلاه از سر بردارد و در برابر خانم نقاش سر فرود آورد تا آيين سپاس و قدرداني را به جا آورده باشد. و آن وظيفه ماند تا امروز، تا همراه با تبريك به‌تاخير‌افتاده آقاي اولدفشن به مناسبت وصلت خانم نقاش و مرد خوش‌بختي با حرفه رانندگي ترن، به انجام برسد
خانم نقاش! آقاي راننده ترن! بسيار خوش‌بخت باشيد. شما سزاوار آنيد

3 comments:

Anonymous said...

آقای اولدفشن من به شدت از شما تشکر می کنم و خوشحالم که شما رو خوشحال کردم. به آقای اوف هم سلام برسونید.
آذر- آذرستان

Anonymous said...

:D
mobarak bashavad!
be anha!

Anonymous said...

KHILI KHOB MINEVISID

 
Free counter and web stats