Wednesday, December 5, 2007

يادداشت‌های ايرانی - دو

يك. در حاشيه «يادداشت‌های ايرانی – يك»، و اشاره‌ام به «اختلاف» بهرام بيضايی و تهيه‌كننده آخرين فيلم متوقف‌شده‌اش، ابتدا يك ای‌- ميل و سپس (در فاصله‌‌ای كه در تدارك پاسخ از طريق ای‌-‌ميل بودم) كامنتی از آقای «رضا» دريافت كردم، كه اين پرسش را در برابر من قرار می‌داد: «چی مطمئن‌تون می‌كنه كه دليل ساخته نشدن فيلم بيضايی، مشكل اون با تهيه‌كننده بود؟» ه
دو. هيچ‌چيز! مطلقاً هيچ‌چيز مطمئنم نمی‌كند كه دليل اصلی توقف آخرين فيلم بيضايی، «اختلاف»ش با تهيه‌‌كننده بوده، يا هر چيز ديگر. گرچه در هر حال گمان نمی‌كنم «اختلاف»، واژه نامناسبی در توضيح توقف يك همكاری به حساب بيايد، حتی اگر اين اختلاف، عدم توافق متمدنانه‌ای باشد درباره زمان فيلم كه بر خلاف صدوده دقيقه‌ ثبت‌شده در قرارداد، در زمان‌گيری فيلم‌نامه نهايی به حدود دويست دقيقه رسيده باشد (حرف و حديث‌ها پيرامون آن بازيگر را هم ناديده می‌گيرم). اما نكته اساسی‌تر اين است كه وقتی بهرام بيضايی و تهيه‌كننده در بيانيه مشترك‌شان از چيز مبهمی مثل «فراهم نشدن شرايط لازم» حرف می‌زنند، لابد خود را آماده شنيدن انواع «داستان‌پردازی»‌ها پيرامون دلايل توقف كار هم كرده‌اند، هم‌چنان كه هر كس ديگری كه دليل اصلی را می‌داند، اما هيچ اشاره‌ای به آن نمی‌كند، نبايد نويسنده آن يادداشت را به خاطر «خطا»ی احتمالی‌اش سرزنش كند: اين‌ها همان حواشی ِ آشنا و بامزه ِ زيستن در جغرافيای پرده‌پوشی‌‌ست

No comments:

 
Free counter and web stats