Sunday, September 30, 2007

Advertising as ART - 83

Harley-Davidson Motorcycles
*
اين آگهی سه‌گانه هارلی‌-‌ديويدسون، به‌جز لوگو هيچ نوشته‌‌ای ندارد. اما اگر قرار بود داشته باشد، لابد چنين چيزی بايد می‌بود: «با هارلي‌-‌ديويدسون، همه از شما می‌ترسند». نكته‌ای كه آقای اولدفشن درنمی‌يابد اين است كه ترساندن يك خانم مسن موقر و يك بچه چندماهه، حامل كدام غرور و افتخار می‌تواند باشد. اين را لابد طراحان مجموعه هم می‌دانند، فقط می‌ماند توجيهی به شكل «آها! از اون نظر؟»، كه جست‌وجوی آقای الف. ف. برای يافتن‌اش تاكنون بی‌ثمر بوده است

بدون عنوان - سي و سه

Graphic Design: Font Design 01

Skull Font

Saturday, September 29, 2007

Advertising as ART - 82

Harley-Davidson Motorcycles
BIKES FOR WOMEN
*
آگهی بانمك هارلی‌-‌ديويدسون برای موتورسيكلت‌هايی كه ويژه خانم‌ها توليد كرده. نكته جالب در اين مجموعه سه‌گانه، آقايانی هستند كه برای نقش مردان «خانه‌دار» انتخاب شده‌اند. آن‌ها شكل‌و‌شمايل تيپيك مردانی را دارند كه سا‌ل‌ها هارلی‌-ديويدسون سوار شده‌اند و به همين خاطر، شور و سودای همسرا‌ن‌شان را كه با موتورسيكلت خاص خودشان سر به جاده‌ها گذاشته‌اند درك می‌كنند و در غياب آن‌ها، بی‌هيچ شكوه‌ای به انجام وظايف خانه مشغولند. مشكلی اگر هست، دلتنگی‌ست

بدون عنوان - سي و دو

One hundred percent DESIGN - 62

Friday, September 28, 2007

خبرنامه

دنياي كوچك آقاي اوف – هزار و هفده منتشر شد

بدون عنوان - سي و يك

خانم مارگارت اسكار، مشاور سرشناس بازاريابی و تبليغات در انگليس هستند

تاقچه كوچك سراميك‌ها - دو

Ceramic Bottles
by Paul Eshelman

من درختم، تو باهار... - پانزده

در عكاسی، اگر بخواهی از واقعيت محض فاصله بگيری و تصويری خاص، شخصی و فوتوگرافيك از آن ارائه دهی، هميشه با اين خطر روبه‌رويی كه به حيطه هنرهای ديگر وارد شوی و اثرت صرفاً ظاهری از عكاسی داشته باشد و از درون تبديل شود به يك «اينستاليشن»، يك «نقاشی»، يك «شعر»، يك «قصه» يا «تئاتر» و حتی (يا به‌خصوص) يك «سينما»ی قصه‌گوی تك‌فريم. اما آقای مايونگ هو لی ِ كره‌ای، در برابر واقعيت محض درختان، به «فاصله‌گذاری» وجدآوری دست يافته است: او با بردن پرده‌ای غول‌آسا (كه اندازه كوچك‌تر آن عموماً در درون استوديو كاربرد دارد) به درون طبيعت، و قراردادن آن در پس تك‌درخت‌ها، تمام جهان را تبديل به استوديوی خود می‌‌كند و از يك درخت همگانی، درخت خاص آقاي مايونگ هو لی را می‌‌آفريند. براوو آقای مايونگ هو لی! شما به «عكاسی» طراوت ‌بخشيده‌ايد

* Myoung Ho Lee

Advertising as ART - 81

Super wide screen TV
*
اين آگهي همين اواخر توسط يك شركت چيني توليد شده، اما بامزه‌گي‌اش را به حساب كساني مي‌گذاريم كه نسخه اصلي آن را سال‌ها پيش براي تلويزيوني ديگر، در سنگاپور خلق كرده‌اند

Thursday, September 27, 2007

One hundred percent DESIGN - 61

چشم‌تان روز بد نبيند خوانندگان ارجمند و گرامي! آقاي اولدفشن (و لابد اين طراح بامزه فرانسوي هم) روزهايي را به ياد مي‌آورد كه «بقالي»‌ها، حتي پنير را هم در كاغذ روزنامه مي‌پيچيدند و حاصلش براي خريدار، نوعي پنير «تايپوگرافيك» بود كه با شست‌وشو، وجه هنري آن زدوده و براي تناول آماده مي‌شد
*
حاشيه: نيازي نيست به ويكي‌پدياي فارسي مراجعه كنيد. خودم توضيح مي‌دهم: «بقالي» نوعي فضاي كسب‌وكار و شكل ابتدايي چيزي‌ست كه شما حالا به آن مي‌گوييد «سوپر سر كوچه». يادش گرامي

Toys I Never Had - 03

كمي «سبز»تر - دو

Wednesday, September 26, 2007

Advertising as ART - 80

Stop Dreaming
*
موتورسيكلت‌هاي غول‌پيكر و غران هارلي‌-ديويدسون نه‌فقط يك پديده درخشان مهندسي، بلكه سال‌هاست كه ديگر تبديل به يك فرهنگ با تمام نشانه‌ها و آيين‌ها و تعصب‌ها و رويا‌هايش شده است. در اين دو آگهي (از يك مجموعه سه‌گانه)، هارلي-‌ديويدسون به آن‌هايي كه روياي داشتن يكي از موتورسيكلت‌هايش را همراه خود به هرسو مي‌برند، توصيه مي‌كند كه روياپردازي را كنار بگذارند و دست‌به‌كار شوند
*
حاشيه: و اين شايد آغاز يك مرور بر چند نمونه ديگر از تبليغات چاپي هارلي‌-‌ديويدسون در اين وبلاگ باشد. شايد در تمام هفته آينده، غرش موتورسيكلت‌ها يك‌دم در اين‌جا خاموش نشود

فروشي نيست. لطفاً سوال نفرماييد - دو

Madame / Monsieur Rings

One hundred percent DESIGN - 60

Delete Eraser

بدون عنوان - سي

من درختم، تو باهار...- چهارده

Tuesday, September 25, 2007

بدون عنوان - بيست و نه

يك توضيح: اين تابلوي خارق‌العاده (يا به‌قول آقاي اولدفشن: هوش‌ربا)، واقعاً اجرا نشده و فقط يك «ايده» است، گرچه اين واقعيت، چيزي از خارق‌العاده و هوش‌ربا بودن آن نمي‌كاهد. از جمله كارهايي كه آقاي ديويد فريدمن در سايتش مي‌كند، يكي هم اين است كه ايده‌هايش را با ساختن تصويري از آن با ديگران در ميان مي‌گذارد: گاهي با تصويرسازي كلاسيك، گاهي هم به اين شكل بسيار واقع‌نما، كه خودش اسمش را گذاشته «فوتوايلاستريشن». آقاي فريدمن در كنار اين ايده، توضيح داده كه بسيار دلش مي‌خواهد وقت و اراده و امكانات لازم (امان از اين «امكانات لازم»!) داشته باشد تا تابلوهاي بزرگي نقاشي كند از «كارت‌هاي اطلاعات»‌ي كه در موزه‌ها و نمايشگاه‌ها در كنار تابلوها نصب مي‌شود، و بعد، همان‌طور كه در تصوير هم پيداست، تابلو و كارت را در كنار هم به نمايش بگذارد. خب، آقاي اولدفشن به سنت هميشگي‌اش، دوست ندارد به تعبير و تفسير اين ايده (يا هر ايده‌اي) بپردازد تا از آن لذت ببرد، هر چيزي كه نشان از يك تخيل قوي داشته باشد، او را به وجد مي‌آورد
*
حاشيه: اما كامنت‌هايي كه آقاي فريدمن براي اين ايده‌اش دريافت كرده، خودش حكايتي‌ست خواندني. آقاي الف.ف. اميدوار است فرصتي به دست آورد تا بتواند سروساماني به آن‌ها بدهد و تعدادي‌شان را در اين‌جا منتشر كند. باشد كه در عيش او شريك شويد

فروشي نيست. لطفاً سوال نفرماييد - يك

كمي «سبز»تر - يك

No more plastic bags.
Carry a bag.

بدون عنوان - بيست و هشت

by Mike Monteiro

Monday, September 24, 2007

Graphic Design: Logo Design - 01

آقاي ميلتون گليزر*، كه يكي از سرشناس‌ترين و تاثيرگذارترين طراحان گرافيك جهان (دست كم در سه‌چهار دهه آخر قرن گذشته) است، لوگوي «آي لاو نيويورك» را در سال 1976 براي يك پروژه توسعه توريسم در شهر و ايالت نيويورك طراحي كرد، اگرچه نخستين انتشار آن در سال 1977 بود. مثل بسياري از لوگوها، به نظر مي‌رسد شهرت اين يكي هم از آوازه طراح آن بيش‌تر باشد: گمان نمي‌كنم بتوان به آماري دست يافت كه نشان دهد كه اين لوگو، در سي سال گذشته، چندصدهزار بار به شكل تي‌شرت، ماگ، ساك دستي و ... تكثير شده است. شوخي‌هايي كه با اين لوگو شده (كه اميدوارم تعدادي از آن‌ها را به‌زودي در اين‌جا منتشر كنم) مي‌تواند دست‌مايه يك كتاب قطور باشد. نُه روز بعد از حادثه يازدهم سپتامبر، آقاي گليزر نسخه تازه‌اي از اين لوگو منتشر كرد كه يك لكه سياه مثل سوختگي بر گوشه‌اي از قلب، و عبارت «بيش‌تر از هميشه» به آن افزوده شده بود. روايتي مي‌گويد كه جاي اين لكه بر روي قلب، درست مثل محل قرارگرفتن برج‌هاي دوقلو در جزيره منهتن است. فرصتي دست نداد تا آقاي اولدفشن در مورد درستي اين روايت تحقيق كند

* Milton Glaser
*
حاشيه: در جريان نوشتن اين يادداشت، در شگفت بودم كه چرا در مورد تاريخ خلق چنين لوگوي پرآوازه‌اي، آن هم همين سي سال پيش در شهر مدرني مثل نيويورك، اين‌همه اطلاعات متفاوت ثبت شده است: هفتاد‌وسه، هفتادوپنج، هفتادوشش، هفتادوهفت. تاريخي كه من ذكر كرده‌ام، از مدارك «موسسه توسعه امپاير استيت» كه همه حقوق و امتيازهاي اين لوگو را در اختيار دارد استخراج شده است

Sunday, September 23, 2007

One hundred percent DESIGN - 60

يادت هست «اون صبح كذايي» را؟ يادت هست داشت مي‌دويد و پله‌ها را مي‌شمرد و بالا مي‌رفت؟ يادت هست وقتي آخرين پاگرد را پيچيد، خورد به «بهجت خانوم» كه داشت آرام آرام از پله‌ها بالا مي‌رفت؟ يادت هست بهت و ويراني‌اش را وقتي از «مهشيد» شنيد كه «من عوض نشده‌ام، "تو" را ديگر دوست ندارم»؟ جمله‌هايي كه در باب «دوست داشتن» از تز بربادرفته‌‌اش در وبلاگت نقل كرده‌اي، يكي‌دو صحنه قبل‌تر از اين‌هاست
*
حاشيه: گمان نمي‌برم آدم‌هايي كه اين كار بامزه را با اين پله‌ها‌ كرده‌اند، «هامون» را ديده باشند. اما شك ندارم كه لبخندي به لب‌شان خواهد آمد اگر بدانند كه كارشان، در آن سر دنيا، چه خاطره‌اي را زنده كرده است

Saturday, September 22, 2007

One hundred percent DESIGN - 59

به ياد همه «اول مهر»‌هايم و اتوبوس‌هاي زردي كه نبود

كارتون بولتن - پنج

Graphic Design: Poster Art - 01

بالا: پوستري كه آقاي جوزف لوفمان براي جشنواره دوهفته‌اي بزرگداشت تنوع و كيفيت غذاي بريتانيايي طراحي كرده است. امروز اولين روز جشنواره بود

Thursday, September 20, 2007

 
Free counter and web stats