skip to main |
skip to sidebar
آخرين حسرتم اين است كه نمیدانم پس از من چه پيش خواهد آمد. دور افتادن از اين دنيای پرتلاطم مثل ناتمام گذاشتن يك سريال پرحادثه است. گمان میكنم در گذشته كه تحولات دنيا كندتر بود، كنجكاوی آدمها هم درباره دنيای بعد از مرگشان كمتر بود. بايد اعتراف كنم كه يك آرزو برايم باقی مانده است: خيلی دلم میخواهد وقتی كه مُردم، هر ده سال يكبار از ميان مردهها بيرون بيايم، خودم را به يك كيوسك برسانم و با وجود تنفری كه از رسانههای جمعی دارم، چندتا روزنامه بخرم. اين آخرين آرزوی من است: روزنامهها را زير بغل میزنم، بعد كورمالكورمال به قبرستان برمیگردم و از فجايع جهان باخبر میشوم؛ سپس با خاطری آسوده در بستر امن گور خود دوباره به خواب میروم.
No comments:
Post a Comment