Sunday, August 10, 2008

سربازهای يك چشم - پنج

يك. خودش می‌گويد كارش قانون ساده‌ای دارد؛ دوربين را روی وضعيت عكاسی خودكار پس از دو ثانيه می‌گذارد، دكمه را می‌فشارد، شروع می‌كند به دويدن و می‌كوشد هرچه‌بيش‌تر از دوربين دور شود- تا لحظه‌ای كه دوربين از پشت سر «شكار»ش كند. اين كاری‌ست كه آقای «ماگگزيفتر»* از ژوئن دوهزار و شش تا - دستِ كم - جولای دوهزار و هشت، و بيش‌تر در شهر روتردام و اطرافش پی گرفته است. او حاصل كارش را در وبلاگش و صفحه‌ اختصاصی‌اش در فليكر منتشر می‌كند.
دو. داستان علاقه بی‌حدوحصر نويسنده اين وبلاگ به چنين كارهايی، خب البته داستانی تكراری‌ست- صحبت از كارها / عكس‌هايی‌ست كه به جای آن‌كه اعتبار خود را از موضوع‌های «زيبا و مهم و انسانی و ارزش‌مند»ی بگيرند كه به عنوان سوژه انتخاب می‌شوند، با جابه‌جا كردن مرجع اعتبار و سپردن آن به عكاسی، موضوع‌های بی‌اهميت و پيش‌پاافتاده و فاقد هرگونه ارزش زيبايی‌شناسانه را برمی‌گزيند و با نگاه تازه، مداومت در كار و تكيه بر قابليت‌های يگانه عكاسی (نه آن‌چه كه از «مديوم»‌های هنری ديگر هم برمی‌آيد)، به سوژه «بی‌ارزش» عكسش، اعتباری صرفاً فوتوگرافيك، «ارزش والای تماشا» می‌بخشد؛ خب البته با اين اطمينان خاطر كه برای توليد ارزش‌های غيرفوتوگرافيك، داوطلب كم نيست- و بسياری از آن داوطلب‌ها، فوتوگرافر نام دارند .
* Muggezifter
- اين واژه (كه حتی نمی‌دانم فارسی‌اش را درست نوشته‌ام يا نه، چه رسد به دانستن معنای احتمالی‌اش)، تنها نام و نشانه‌ای‌ست كه از خالق اين عكس‌ها در وبلاگش يافته‌ام.

1 comment:

فلاوین said...

به نظر شما این پست نباید اسمش سرباز 2 پا باشه؟

 
Free counter and web stats