Wednesday, May 23, 2007

بدون عنوان - يك

براي «ليدي فوتوگرافر»، به خاطر آن‌همه ليموناد در نوشته‌هاش و در روزها و شب‌هاش
*
حاشيه يك: «اگر زندگي ليمو نصيبت كرد، با آن ليموناد بساز» گفته معروفي‌ست از ديل كارنگي، با اين مفهوم كه اگر نتوانستي از پس ناگواري‌هاي زندگي برآيي، با آن كنار بيا، (حتي) از آن لذت ببر. اما اين‌كه چرا در فرهنگ امريكايي، ليمو چيز منفوري‌ست، سوالي‌ست كه هنوز پاسخش را نيافته‌ام. ظاهراً اين سوال ِ آن بچه‌ليمو هم هست. همه ما منتظر پاسخ دَدي هستيم
حاشيه دو: انگليسي‌زبان‌ها، بسيار با اين گفته كارنگي شوخي كرده‌اند (با تحريف بخش دوم). چندتايش را بخوانيد

- If life gives you lemons, make lemonade, then find someone whose life gave them vodka, and have a party!
- If life gives you lemons, make lemonade and sell it back at a higher price to the jerks who sold you lemons.
- If life gives you lemons, make orange juice, becuase nothing's immposible.
- If life gives you lemons, open a lemonade stand.
- If life gives you lemons, use them to wash your hands after you go fishing.
- If life gives you lemons, throw them at the next mean kid who calls you stalker!
- If life gives you lemons, put them in your bra!
*
توضيح: برداشت من از حرف كارنگي، علاوه بر شواهد و قرائن عيان، مستند است به اين عبارت‌ها از ويكي‌پديا در تعريف ليموناد
A popular quote by Dale Carnegie is "If life gives you lemons, you should make lemonade", meaning that one should make the best of bad situations.

7 comments:

Anonymous said...

آقای الدفشن عزیز!
این چند وقت هی می‌امدم تند تند می‌خواندم و یواشکی می‌رفتم و متاسفانه وقت نشد کامنت بگذارم. اما سر این پست آن‌قدر بلند بلند خندیدم که گفتم حتما صدایم را شنیده‌اید و درست نیست سلام نداده بروم.
یعنی همین‌طور دلم دارد کباب می‌شود برای آن سوال معصومانه‌ی لیمو کوچولو. دل‌ام دارد منفجر هم می‌شود از خنده‌ی شوخی‌ها.
و البته دلم کلی غتج می‌زند بابت آن خنده‌ی قشنگ آن پائین. باید اعتراف کنم کلا شیفته‌ی خنده‌ی باحال! هستم و ول‌ام کنند همین‌طور میخ نگاه می‌کنم به هر کسی که قشنگ می‌خندد (وینونا رایدر و جورج کلونی را هم به خاطر خنده‌های بی‌نظیرشان چه‌هوا! دوست دارم!) و باید بگویم این خنده‌ی این خانم فوق‌العاده قشنگ است. ذوق‌درآر است اصلا.
مرسی خیلی بابت لیموناد و خنده و تصویر لبخند
شاد باشید امیدوارم

Anonymous said...

چرا منفور؟ من فکر می‌کردم این گفته ربطی به منفور بودن یا نبودن لیمو نداره. بیشتر در مورد استفاده درست از فرصت های موجود اطراف ماست و تمثیلش هم شاید از اینجا می‌آد که یکی از ساده ترین راههای معمول پول در آوردن برای یه بچه دبستانی ‌در تابستون درست کردن و فروختن لیموناذ خنک بود یه زمانی در امریکا.

به گمانم یه تفسیر این کاریکاتور جالب، می تونه این باشه که هر کس هر چیزی رو از دریچه چشم خودش می‌بینه. از دید بچه لیمو، لیموناد درست کردن یه جنایته، از دید ما آدمها فرصت.

Anonymous said...

حرف کارنگی به سادگی می‌تونه تشبیه "making the best of a bad situation" به "تبدیل کردن ترشی لیمو به شیرینی لیموناد" باشه. اما حس نفرت در فرهنگ امریکایی نسبت لیمو؟ شاهد و مستندی سراغ دارین؟

Anonymous said...

هاه ! داشت حسودیمان می شد که هیچ چیز این صفحه دخلی بهمان ندارد
و حسرت که گذشته سال هایی که بشود موس کادو گرفت
و موس شکلات هم که کالریش زیاده است
همین است که هی لیموناد خودمان هیچ
مجموعه ی دوستان هم مبتلا شده اند

Yerma said...

اما ایف لایف گیوز یو لمون
بیایید پیش من تا بسیارتا محصول خوشمزه ازش در بیاورم
لیموناد اولیش است که همین جوری هم نمی شود
و تجربه می خواهد و مرد کهن و کافه ای که باید

Anonymous said...

واه واه واه! دلشونم بخواد! لیمو به این خوبی! اصولا پدیده ایه در حد و حدود جورج کلونی! همونی که یرمای صاحب باغ لیمو گفت: اینا تجربه می خواد و از این جور صحبتا!

Anonymous said...

Ydam rafte bud begam, az 3taa poste, Van Gogh Musuem Cafe, I ---- You, va un sa@ ketabie az hame bishtar khosham umade ta haalaa.
-Tina

 
Free counter and web stats