Sunday, May 31, 2009
Saturday, May 30, 2009
Friday, May 29, 2009
Thursday, May 28, 2009
Wednesday, May 27, 2009
هيچ بازار نديدهست چنين كالايی - چهارصد و بيستوپنج
Free home delivery now
IKEA
*
IKEA
*
آگهی «ايكيا» در مورد خدمات رايگان حمل وسايل خريداریشده تا خانه، فقط به تبليغ «خدمات حمل» نمیپردازد؛ گوشه چشم ظريفی هم دارد به تبليغ اين امتياز كه هرچه برای يك خانه نياز داشته باشيد، میتوانيد يكجا در «ايكيا» فراهم كنيد: آنچه میتوانيد اينجا بيابيد، تنها وسايل خانه نيست؛ يك خانه كامل است...
by Old Fashion at 7:30 AM 1 comments
Tuesday, May 26, 2009
Monday, May 25, 2009
هيچ بازار نديدهست چنين كالايی - چهارصد و بيستوچهار
اينروزها، يكی از «سرگرمی»های دوستداران تبليغات، كشف شباهتهای آگهیهای تازه با آگهیهای قديمیست (بسكه تعدادشان زياد شده است و بسكه ممكن است فاصله زمانی انتشار دو آگهی تازه و قديمی كوتاه باشد). اين دو آگهی، هر دو بر اساس ايده واحدی خلق شدهاند: يك فولكسواگن مدل قديمی، میتواند آنچنان نونوار شود كه كاملا ً شبيه جديدترين مدل همان اتومبيل به نظر آيد. بالايی - كه زودتر منتشر شده - آگهی يك «كارواش»، و پايينی آگهی يك براقكننده اتومبيل است.
by Old Fashion at 8:30 AM 2 comments
Sunday, May 24, 2009
Saturday, May 23, 2009
مكالمات سايبرنتيك من و آقای شاندرمن - يك
تا آنجا كه به ياد میآورم آقای شاندرمن نهتنها خود ميانهای با اين امور نداشتند، بلكه در نخستين ماههای برپا شدن همين وبلاگ، كمی با من اخم كرده بودند و آن را در شان من هم نمیدانستند؛ حتی به عنوان كسی كه بيست سال از من بزرگتراند، وظيفه اخلاقی خود به حساب میآوردند كه گاهیوقتها اندرزهايی هم بدهند. تا اينكه... تا اينكه دختر برومند و فهيم ايشان برای ادامه تحصيلات عاليه و كسب مدارج بالاتر به اروپا عزيمت نمودند. تصور من چنين است كه اين پيشنهاد دخترخانمشان بود كه برای رفع دلتنگیهای خانوادگی، علاوه بر تلفن، به طرق «آنلاين» هم با يكديگر در تماس باشند. دقيقا ً نمیدانم پس از آن چه مسيری پيموده شد، اما مدتی پيش، يكباره متوجه شدم كه آقای شاندرمن، دقايقی - بلكه ساعاتی - از روز و شب را به «مكالمات سايبرنتيك» میگذراند (ايشان غير از مواقعی كه سهوا ً از دهانشان میپرد، هنوز هم از به كار بردن اصطلاح «چت» اكراه دارد). خب، پس از آشكار شدن اين موضوع، و البته تاكيد مكرر ايشان بر اين نكته كه فقط برای احوالپرسی از دخترشان از اين امكان* استفاده میكنند، و با رد و بدل كردن «آیدی»هایمان، مكالمات گاهوبیگاه ما با يكديگر هم آغاز شد و خاطرات شيرين و مفرحی را رقم زد.
بخش تازه اين وبلاگ، به انتشار گزيدهای از نكات آموزنده همين مكالمات اختصاص يافته است. اما يادم باشد در يكی از گفتوگوها از ايشان بپرسم كه آن روز در راهپله، وقتی پرسشهايی درباره فيسبوك و توئيتر و گوگلريدر و فرندفيد، و حتی نحوه برپاكردن وبلاگ مطرح میكردند، واقعا ً چه نقشههای ديگری در سر داشتند.
* البته ناگفته نماند كه آقای شاندرمن، «امكان» را به شكل «انكام» تلفظ میكنند.
بخش تازه اين وبلاگ، به انتشار گزيدهای از نكات آموزنده همين مكالمات اختصاص يافته است. اما يادم باشد در يكی از گفتوگوها از ايشان بپرسم كه آن روز در راهپله، وقتی پرسشهايی درباره فيسبوك و توئيتر و گوگلريدر و فرندفيد، و حتی نحوه برپاكردن وبلاگ مطرح میكردند، واقعا ً چه نقشههای ديگری در سر داشتند.
* البته ناگفته نماند كه آقای شاندرمن، «امكان» را به شكل «انكام» تلفظ میكنند.
by Old Fashion at 9:00 AM 7 comments
هيچ بازار نديدهست چنين كالايی - چهارصد و بيستوسه
Have a Mini Break, Have a KitKat Minis
*
*
شعار تبليغاتی اصلی كيتكت از سال هزارونهصدوپنجاهوهفت تاكنون، «استراحتی به خودتان بدهيد، كيتكتی به خودتان بدهيد» بوده است. اما وقتی محصولی كوچكتر از اندازه هميشگیاش توليد میكند، میتواند تغيير كوچكی هم در آن شعار میدهد: «استراحت كوچكی به خودتان بدهيد، كيتكت كوچكی به خودتان بدهيد». فقط میماند اين كه تيم تبليغاتی، تصويرهای بامزهای برای مفهوم «استراحت كوچك» خلق كند؛ كه خب، خلق هم میكند...
by Old Fashion at 8:59 AM 3 comments
Friday, May 22, 2009
Thursday, May 21, 2009
Wednesday, May 20, 2009
Subscribe to:
Posts (Atom)