Saturday, May 16, 2009

كتاب‌هايم را ورق می‌زنم - بيست‌ويك

كامرون كروو: اولين‌باری كه اُدری، همسرتان را ملاقات كرديد به ياد می‌آوريد؟
بيلی وايلدر: با كمپانی پارامونت قرارداد داشت، و من هم كارگردان بودم. فرستادندش سر صحنه كه نقش كوچكی را بازی كند، دختری كه مسئول رختكن است. گفتم: «اين‌جا بايست، و كلاه ری ميلاند را به دستش بده.» در حال فيلم‌برداری صحنه‌ای از تعطيلی ازدست‌رفته بودم، آن‌جا كه ری ميلاند به باشگاه شبانه‌ای می‌رود و مست می‌كند. و بعد متوجه كيفی می‌شود كه به دوست‌دختر مردی كه آن‌جا نشسته تعلق دارد. و مقداری پول از آن می‌دزدد، چون آس‌وپاس است، ولی گيرش می‌اندازند. می‌دانی، يكه‌بزن باشگاه گيرش می‌اندازد. بعد بازوی دخترك مسئول رختكن، با كلاه ری ميلاند، می‌آيد توی قاب. او را از در می‌اندازند بيرون و بعد هم پشت سرش كلاه را می‌اندازند. من فقط آن بازو را ديدم و درجا عاشق آن شدم.
بعد هم‌ديگر را می‌ديديم. من داشتم مراحل گوناگون طلاقم را می‌گذراندم، و دوست‌دختری هم داشتم. بعد با اُدری آشنا شدم. خواننده بود. بعد با هم می‌رفتيم بيرون، داشت برای آواز خواندن می‌رفت به مكزيكوسيتی. در پارامونت از او به عنوان هنرپيشه استفاده می‌كردند، ولی درحقيقت خواننده بود، برای اركستر تامی دورس می‌خواند. وقتی رفت مكزيكوسيتی، به من در بورلی هيلز زنگ زد و گفت: «از اين‌جا متنفرم، بايد هرجور شده خودم را خلاص كنم، به پول احتياج دارم.» اين بود كه من هم برايش پول فرستادم. به مدير امور مالی‌ام گفتم بايد پولی بفرستم- مبلغش دويست دلار بود. اُدری هم برگشت. مدير امور مالی‌ام گفت: «پناه بر خدا، آدم به دخترها پول می‌دهد كه از شهر بروند بيرون نه اين‌كه به شهر برگردند. اين كار را نكن.» گفتم: «مجبورم.» و همان شد، اُدری برگشت و يك ماه يا يك ماه و نيم بعد ازدواج كرديم، به همين سادگی.
كامرون كروو: تعريف شما از عشق چيست؟
بيلی وايلدر: اوه، حالا سئوال كله‌گندهه را انداختی وسط!... اگر زنی را بعد از پنج سال به همان اندازه كه شب عروسی دوست داری دوست داشته باشی، اين عشق واقعی ا‌ست. در آن صورت از عهده بخش دشوار كار برآمده‌ای، يعنی عاشق بشوی و عاشق بمانی. اُدری دختر خوبی‌ است. دختر بانمكی است.
::
گفت‌وگو با بيلی وايلدر / كامرون كروو / ترجمه گلی امامی؛ انتشارات كتاب پنجره، چاپ اول، پاييز هزار و سيصد و هشتاد

3 comments:

من said...

kheili vaghte na az in khabari bood/na az sharh haye bahal roo matn khabarie/na az aghaye shanderman o khanevaadash/in ke didam khoshhal shodam

من said...

alabate kalame "bahaal" ro havasam nabood neveshtam / manzooram khoob bud...!

زر said...

چقدر خووووووووب. چقدر عالييييييييي .دلم براي خوندن تنگ شد

 
Free counter and web stats