Saturday, July 25, 2009

تفسير چای - چهار

5 comments:

پرارین said...

: )

وحید رحمانیان /Vahid Rahmanian said...

اوه یاد مجله فیلم افتادم. یادش به خیر.

زهرا said...

ای جان.چه خسته است و دوست داشتنی

sara said...

سلام
واقعاً دمتون گرم
مدتي سفر بودم و فرصت نكردم بيام اينجا و حالشو ببرم!
همه چيز در اين خونه ييلاقي كه ساختيد آرام و بي نظيره، نغمه هاي ماشين تحرير و آخرين قطار شب و ...(اين رو قبلاً هم گفته بودم)
ولي اين تفسير چاي... خودِ خودِ خودِ اون چيزيِ كه ميخواستم.
بعد از مدتي خسته و روز از نو بياي،يكي يكي بخوني كم كم سر حال بياي و يه هو چند تا سوژه ببيني كه خودِ زندگي باشن! اصلن تيتر و متن و تصوير...واااااااااااااي

لذت از اين عميق تر هم ميشه؟
من واقعن يه جور بخصوصي از شما به خاطر اين تفسير چاي ممنون و سپاسگزارم. اصلن به احترامتون همين الان بلند شدم ايستادم . كاش ميتونستم مراتب قدر دانيم رو واضح تر بگم...

Anonymous said...

آقای اولدفشن من جای شما بودم واسه خودم بادی گارد استخدام می کردم.

 
Free counter and web stats