چاپ عصر - صد و پنجاهويك
peterbaker / flickr
*
*
ما را به خلوتتان راه ندهيد. از سكوتتان چيزی نكاهيد. از تنهايیتان چشم نپوشيد. به انزوایتان تَرَك نياندازيد. به ما نگوييد به كجای جهان چشم دوختهايد. از جهانی كه پشت سر گذاشتهايد حرفی نزنيد. اشكی نهان اگر بر چشم داريد يا بر گونه، يا اگر لبخند كوچكی بر لب، هر ذرهاش راز مگوی شماست؛ ما بر آن نيستيم تا بدانيم از كجا میآيد. رخنه به كُنج و حريمتان را در سر نداريم. اندوه و جراحتی اگر در دل جا دادهايد، كوههايی اگر بر دوش میكشيد، از آنها پرسش نمیكنيم؛ در اين قرار و وقوف و طمانينه و رهايی هم كه يافتهايد سرك نمیكشيم. ما قول میدهيم. ما ساكت میمانيم. ما حرمت نگه میداريم. ما فاصله میگيريم. ما چند قدم دورتر، پشت سرتان میايستيم و خود را بهتمامی در رمزوراز غريبی غرق میكنيم كه دارد آرام آرام در اطرافتان منتشر میشود. شما برنگرديد؛ ما نگاه میكنيم.
13 comments:
!دوستش میدارم، زیاد
خیلی مشتاقم ببینم این بار برای مجموعه چاپ عصر چه اسمی انتخاب می کنید.
آقا لایک !!
آقاي اولد فشن عزيز... اشك به چشم مان آورديد.
اميدوارم اين كامنت بيايد. هرچند كه قبل از اين اثبات شده است كه كامنت داني شما چندان سر و سري با دعا ندارد.
fogholade ziba bood, marhaba
آبی دوردست-صد و پنجاه و دو
:)
it s best
wow
THAT'S A GREAT CHOICE...
دست رو عجب چیزی گداشتید این بار آقا اولد فشن
خلوت آدمها...عکسهایی که هم خلوت رو نشون بدهند هم بهمش نزنند!...چه مرزی...مرزی با عرضی به باریکی خود بودن و خود نبودن و به طول همه ی بودن یک وجود.
هیچی تو این دنیا مهمتر از خلوت آدمها نیست...البته تقریبا هیچی
:)
موفق یاشید
مشتاقانه دنبال می کنم
ممنون جناب اولد فشن، تفسیرتون که فوق العاده بود. منتظر تنهایی آدمها هستیم...
من هر چه گشتم در اين عكس، هيچ نشاني از خلوت و تهايي نديدم...هر چه بود، حضور ميليونها چيز و كس بود در مغز سوژه و اطرافش...اين خلوت نيست، اين متن حضور است
سلام آقای اولد فشن عزیز .. ممنون .. ممنون
شما برنگردید... ما نگاه می کنیم! عالی بود
شاهكار
Post a Comment