300
خواننده (ووكاليست) ايراني، خانم اعظم علي ، كه با فيلم 300 همكاري داشته، در نامهاي كه در وبلاگ خود خطاب به ايرانيان منتشر كرده است، از اين كه "فيلم، احساسات عمومي ايرانيان را جريحهدار" كرده، تاسف خود را ابراز داشته و افزوده است كه اگر ميدانسته كه "فيلم 300 چنين بازتاب منفی بزرگی خواهد داشت، به يقين از پذيرفتن" آن كار خودداري ميكرده است. او در همان نامه – و همچنين در گفتوگويي با يك راديوي فارسيزبان بينالمللي – به " برخی از نامه هايی که در اين مدت دريافت" كرده اشاره ميكند و مضمون آنها را "غيرمنتظره" و "تاسفآور" ميخواند
خانم اعظم علي در مورد دلايل پذيرفتن كار گفته است: "ديدم اين فيلم واقعا آنقدر فانتزي است كه اصلا نميشود آن را جدي گرفت" و در جاي ديگر به ايرانيان توصيه ميكند: "اينقدر فيلم را جدي نگيريد، چون من در وبسايتهاي زيادي ديدم كه خيلي از ايرانيهايي كه در خارج هستند هم با من همعقيده هستند كه فيلم را نبايد جدي گرفت" و در جاي ديگر: "اگر قرار باشد كه هويت ملي با يك فيلم فانتزي به خطر افتد نشانگر آن است كه ما فقط به تاريخمان افتخار ميكنيم و نه به چيزهايي كه الان داريم" و باز: "ايراد گرفتن و انتقاد كردن كار آساني است ولي چرا حتي يكي از اين كساني كه اين ايميلهاي حاوي ناسزا را براي من ميفرستند حتي ماه پيش كه من در فيلم قصه ميلاد مسيح آواز خواندم، به من ايميل نزد كه بگويد: ما افتخار ميكنيم كه تو ايراني هستي و داري در اينجا كار ميكني. در حالي كه ايرانيها در آمريكا يكي از ثروتمندترين گروهها هستند من خودم در لسآنجلس خانمي را ميشناسم كه ده سال است تلاش ميكند يك مركز فرهنگي درست كند كه در آن كلاس زبان بگذارند براي نسل جديد بچههاي ايراني كه فارسي بلد نيستند حرف بزنند و فرهنگ ما را معرفي كند، ولي موفق نشده حمايت مالي ايرانيها را جلب كند" و راه درست را اينگونه ميبيند: "ولي من ميگويم كه بايد از حد اعتراض فراتر رفت و كاري كرد كه بتوانيم فرهنگمان را به آنها نشان بدهيم". خب، به گمان من، خانم اعظم علي كاملا درست ميگويد، هم در مورد وجه فانتزي فيلم، هم در مورد روش درست تقابل با چنين نگاههايي در ميان آمريكائيان. و درست به همين دليل، اصلا درك نميكنم كه چرا ايشان بايد از كار در فيلم 300 متاسف باشد. به خاطر رعايت حال كساني كه هويت مليشان با يك فيلم فانتزي به خطر ميافتد؟ به خاطر احساسات جريحهدارشده كساني كه بهوقتش از حمايت مالي يك مركز فرهنگي ايراني دريغ ميكنند؟ به خاطر آدمهايي كه عادت ندارند به يك ايراني پرافتخار ديگر تبريك بگويند؟ مگر خانم اعظم علي از تلاش براي نشان دادن فرهنگ ما حرف نميزند. خب، پس چرا بايد از كار در فيلمي كه چهره بسيار سياهي از ايرانيان تصوير ميكند سر باز زند و اين امكان را از خود و همه ايرانيان دريغ كند كه در همان فيلم - و درست در همان فيلم -، چهره ديگري- چهره يك هنرمند را- از خود ِ ايرانياش نشان دهد؟ مگر خانم علي يكي از "چيزهايي كه الان داريم" نيست؟ مگر قرارمان با خانم علي اين نبود كه علاوه بر تاريخمان، به چيزهاي خوبي كه الان داريم هم افتخار كنيم؟ فيلم 300 روايتي سرگرمكننده از واقعهاي دور و مبهم است كه قرار نيست مبناي قضاوت درباره ما ايرانيان كنوني قرار گيرد (و چه اشاره تيزهوشانهاي كرده است آن خانم وبلاگنويس، كه: مگر چند نفر از بينندههاي فيلم در سراسر جهان ميدانند و ميفهمند كه "پرژيا"ي فيلم، همان ايران است)، اما خانم اعظم علي، يكي از همان "ايرانيان كنوني" است كه ميتواند چهرهاي دوستداشتني از يك ايراني معاصر ارائه كند و بر قضاوتها تاثير بگذارد. او را و خود را، از اين امكان محروم نكنيم
خانم اعظم علي در مورد دلايل پذيرفتن كار گفته است: "ديدم اين فيلم واقعا آنقدر فانتزي است كه اصلا نميشود آن را جدي گرفت" و در جاي ديگر به ايرانيان توصيه ميكند: "اينقدر فيلم را جدي نگيريد، چون من در وبسايتهاي زيادي ديدم كه خيلي از ايرانيهايي كه در خارج هستند هم با من همعقيده هستند كه فيلم را نبايد جدي گرفت" و در جاي ديگر: "اگر قرار باشد كه هويت ملي با يك فيلم فانتزي به خطر افتد نشانگر آن است كه ما فقط به تاريخمان افتخار ميكنيم و نه به چيزهايي كه الان داريم" و باز: "ايراد گرفتن و انتقاد كردن كار آساني است ولي چرا حتي يكي از اين كساني كه اين ايميلهاي حاوي ناسزا را براي من ميفرستند حتي ماه پيش كه من در فيلم قصه ميلاد مسيح آواز خواندم، به من ايميل نزد كه بگويد: ما افتخار ميكنيم كه تو ايراني هستي و داري در اينجا كار ميكني. در حالي كه ايرانيها در آمريكا يكي از ثروتمندترين گروهها هستند من خودم در لسآنجلس خانمي را ميشناسم كه ده سال است تلاش ميكند يك مركز فرهنگي درست كند كه در آن كلاس زبان بگذارند براي نسل جديد بچههاي ايراني كه فارسي بلد نيستند حرف بزنند و فرهنگ ما را معرفي كند، ولي موفق نشده حمايت مالي ايرانيها را جلب كند" و راه درست را اينگونه ميبيند: "ولي من ميگويم كه بايد از حد اعتراض فراتر رفت و كاري كرد كه بتوانيم فرهنگمان را به آنها نشان بدهيم". خب، به گمان من، خانم اعظم علي كاملا درست ميگويد، هم در مورد وجه فانتزي فيلم، هم در مورد روش درست تقابل با چنين نگاههايي در ميان آمريكائيان. و درست به همين دليل، اصلا درك نميكنم كه چرا ايشان بايد از كار در فيلم 300 متاسف باشد. به خاطر رعايت حال كساني كه هويت مليشان با يك فيلم فانتزي به خطر ميافتد؟ به خاطر احساسات جريحهدارشده كساني كه بهوقتش از حمايت مالي يك مركز فرهنگي ايراني دريغ ميكنند؟ به خاطر آدمهايي كه عادت ندارند به يك ايراني پرافتخار ديگر تبريك بگويند؟ مگر خانم اعظم علي از تلاش براي نشان دادن فرهنگ ما حرف نميزند. خب، پس چرا بايد از كار در فيلمي كه چهره بسيار سياهي از ايرانيان تصوير ميكند سر باز زند و اين امكان را از خود و همه ايرانيان دريغ كند كه در همان فيلم - و درست در همان فيلم -، چهره ديگري- چهره يك هنرمند را- از خود ِ ايرانياش نشان دهد؟ مگر خانم علي يكي از "چيزهايي كه الان داريم" نيست؟ مگر قرارمان با خانم علي اين نبود كه علاوه بر تاريخمان، به چيزهاي خوبي كه الان داريم هم افتخار كنيم؟ فيلم 300 روايتي سرگرمكننده از واقعهاي دور و مبهم است كه قرار نيست مبناي قضاوت درباره ما ايرانيان كنوني قرار گيرد (و چه اشاره تيزهوشانهاي كرده است آن خانم وبلاگنويس، كه: مگر چند نفر از بينندههاي فيلم در سراسر جهان ميدانند و ميفهمند كه "پرژيا"ي فيلم، همان ايران است)، اما خانم اعظم علي، يكي از همان "ايرانيان كنوني" است كه ميتواند چهرهاي دوستداشتني از يك ايراني معاصر ارائه كند و بر قضاوتها تاثير بگذارد. او را و خود را، از اين امكان محروم نكنيم
حاشيه: از دوستاني كه در چنين مواقعي، اقدام به ساختن "بمب" گوگلي ميكنند، استدعا دارم كمي وقت بگذارند و نام ديگري غير از بمب بر اقدام فرهنگي خود بگذارند. اينروزها، بمب، بدنامتر از آن است كه رغبتي برانگيزد براي همدستشدن در ساختنش، بس كه هر روز، دهها بيگناه را به قتل ميرساند اين بيمروت
3 comments:
نمی دونستم اعظم علی اینجاییه اصلا .. عرب - اسپانیش بیشتر بهش می خوره
عیدیه من کو ؟
منم مثل یرما
فکر می کردم ترکه البته!
...
چرا ابراز ناراحتی کرده؟ چون از هموطن هاش فحش خورده خب، و بی انصاف، هر چندبار هم با واقعیت ایرانی جماعت برخورد کنی، باز هم پذیرفتن دفعه ی بعد برات سون نمیشه.
...
در مورد بوی سیر، نه به جان شما، راه نداره اصلا! :)
من البته با اینکه بسیار زیادی خوش بینم ها ، اما نمی توانم هضم کنم این ایدئولوژیه که پشتش را کرده است به ما را !
می دانید که چه می گویم ؟ آخر کجایش می تواند یک فانتزی باشد ؟ شاید هم هست . اما فراتر از آن هم می تواند باشد !
حالا این خانم ِ زیادی فشن ِ اعظم باید یک دفاعیه داشته باشد دیگر ! همه ی ما داریم خوب . پس بهتر این شاید باشد که هر کس با دید ِ به شدت روشنفکرانه ی خودش به قضاوت بنشیند ...
مممم و دیگر اینکه برای یرمای دوست داشتنی مان هم یک پوستر بزنید اگر مانعی نیست . من اصلا از تبعیض ِ مجازی خوشم نمی آید ها :دی
Post a Comment