Tuesday, March 13, 2007

Advertising as Art - 3

نگاه مي‌كنم به پروفايلش در اوركات، به "دوست دارم"‌هايش، به انجمن‌هايي كه به آن‌ها پيوسته است و اصلا نمي‌توانم مانع ظهور اين تبسم لعنتي بر چهره‌ام شوم، وقتي "فرنچ كيس" را هم در ميان علائقش مي‌بينم. ماجراي اين تبسم، طولاني‌ست و بسيار دور از مقصود اين نوشته. اين يادداشت فقط قرار است يك آگهي بامزه را معرفي كند كه براي يك موسسه آموزش زبان فرانسه طراحي شده و در آن از جذابيت‌هاي "فرنچ كيس" استفاده شده تا مردمان را ترغيب كند كه آن زبان را ياد بگيرند و خب، لابد ترجيحا در همان موسسه‌اي كه نامش در زير آگهي درج شده است. اين يادداشت را همراه با همان تبسم، تقديم مي‌كنم به دختر خانومي كه بي‌پروا-نمايي‌هايش بسيار دور است از واقعيت احتمالا پرحجب‌و‌حياي وجودي‌اش، كه پروفايلش در اوركات بهانه‌اي شد براي نوشتن اين يادداشت

4 comments:

Yerma said...

اين به رخ کشيدن ارکات داريتان هم جالب است ها
من که بدم نمی آید آشنا بشوم باهاش

__ said...

& Me too :D

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Yerma said...

هاه ! حالا که معرفی کردینش یادمان افتاد آن روزهای ارکات ، شی یوزد تو بی ا گریت فرنچ کیسر .. و دیده ایدش هم که ، فضای خصوصی و عمومی توی کتش نمی رود
مثلا من به چشم خودم دیدمش شب قبل از آن انتخابات شوم ،میان ترافیک زیر پارک وی ، به بهانه ی فروخوردن استفراغ یا فروبستن چشم ها برای لحظه ای یا ... ،توی جیپ سرخ ....و بعد هم لبخند به بچه ی ماشین جلویی که با چشم های گرد ... از سبب ساز شدنتان برای باز-آشنایی با او متشکرم ، أشنای دلپذیریست .. حیف که دیگر آن قدرها جوان نیست ، وگرنه رسم مهرورزی توی این شهر شاید بر نمی افتاد

 
Free counter and web stats