"Just shoot me baby!" - 3
Ahn Sang-Soo Notes On Arts, Media And Ordinary Life
Ahn Sang-Soo
by
Old Fashion
at
10:27 AM
1 comments
نوشته خانم آبيپوش پيرامون گردش در يك روز بهاري و سپري كردن دقايق در كافهاي از كافههاي شهر و همه حواشي آن، نكتهاي را به يادم آورد: خانم نورا افرون (كارگردان فيلمهاي بسيار، از جمله فيلم محبوب خيليها، نامه داريد) بر اين باور است كه وجود كافهها، از تعداد جرمها كاسته است. او فكر ميكند اينكه كسي كنار پنجره يك كافه بنشيند و قهوه بخورد و خيابان را نگاه كند، خودبهخود سبب ميشود كه مجرمان خياباني مراقب اعمال خود باشند. خب، به نظر ميرسد كه استراتژي كاهش جرم خانم افرون، در مورد كافههايي از جهان كه خود بهطور بالقوه عرصه جرم به حساب ميآيند بايد به اين شكل اصلاح شود كه كساني در پيادهروي كنار پنجره كافهها صندلي بگذارند و بنشينند و قهوه بخورند و داخل كافه را نگاه كنند تا كافهنشينها مراقب اعمال خود باشند
by
Old Fashion
at
10:05 AM
2
comments
خانمها و آقايان ارجمند! دعوتتان ميكنم به تماشاي مجموعه عكسي با تم واحد، به نام "نيمكتي در ميدان تيانآنمن". بسيار آزرده خواهم شد از شما، اگر آن را به اندازه من دوست نداشته باشيد. توصيف حس جاري در آن را هم، به خودتان ميسپارم
by
Old Fashion
at
5:30 PM
2
comments
نميدانم آيا واقعاً لازم است كه اين اتفاق بيفتد؟ آيا ضروري است كه وقتي كسي ميخواهد ستايشش را نثار يك نفر ديگر كند، گروه بزرگي از آدمهاي ديگر را (آنهم خانمهاي جوان را) از خود برنجاند؟ بههرحال اين كاريست كه از آقاي جان مالكوويچ، هنگام توصيف ويژگيهاي خانم اوما تورمن سر زده است. در همان كتاب عامهپسند كنار تختم، در پروفايل خانم تورمن، اين اظهار نظر را از آقاي مالكوويچ ميخوانيم (توضيح بدهم كه آقاي مالكوويچ و خانم تورمن، در فيلم ستايششده روابط خطرناك همبازي بودهاند): "در آن هنگام، اوما فقط هجده سال داشت. معمولاً من براي بيش از پنج دقيقه نميتوانم با خانمهاي زير سيسال صحبت كنم. چرا كه آنها هيچ حرفي براي گفتن ندارند. اما اوما براي سن خودش واقعاً مبهوتكننده بود. او آدم روشن، غريزي و باشعوريست. او يك بازيگر ذاتيست". خب، سعادت من اين است كه وبلاگم هيچ جذابيتي براي خانمهاي زير سيسال ندارد تا بيايند اينجا و اين مطلب را بخوانند و مواخذهام كنند كه چرا از يك كتاب پانصدوچهلوچهار صفحهاي، درست همين بخش را انتخاب كردهام. اما اينكه نظر خود من درباره خانمهاي زير سيسال چيست، سواليست كه بدون حضور وكيلم به آن پاسخ نخواهم داد، حتي اگر تكهتكهام كنند
by
Old Fashion
at
7:40 PM
2
comments
كليشه "قبل / بعد" همچنان ظرفيتهاي كشفنشدهاي دارد. اينيكي، آگهي يك موسسه آموزش زبان است: قبل / انگليسي، بعد / فرانسوي
by
Old Fashion
at
7:27 PM
0
comments
by
Old Fashion
at
10:00 PM
5
comments
گفته بودم كار با كليشهها را دوست دارم. حالا ميخواهم با تعدادي نمونه، توضيح دهم كه دقيقا از چه چيزي حرف ميزنم. يكي از كليشههاي تبليغات، روش "قبل/بعد" است. بيشترين نمونهها در اين زمينه، مربوط به موسسههاي لاغري/تناسب اندام است: خانمي كه "قبل" از مراجعه به موسسه، اضافه وزن و كجوكولگيهاي معتنابهي داشته و "بعد" از به كار بستن روشهاي موسسه، به لعبتي بدل ميشود. لوازم آرايشي (بخصوص كرمهاي ضدچروك يا پيري) هم از اين روش استفاده ميكنند و معجزات خود را به نمايش ميگذارند. آگهي بالاي اين يادداشت، كه مربوط به يكي از همين محصولات است، همين كليشه را به كار برده است، با اين تفاوت كه با خلاقيتي مدهوشكننده، "قبل/بعد" را تبديل كرده است به "قبل/قبل"! ميدانم كه بيمزهترين كار ممكن، توضيح دادن معناي "قبل/قبل" در اين آگهي است، اگرچه همه ما (بخصوص من) آمادگي داريم كه گاهي تن به كارهاي بيمزه دهيم
by
Old Fashion
at
8:22 PM
1 comments
بدينوسيله مايلم نگراني عميق و فزاينده خود را از آينده خانمهاي جواني كه عادت كردهاند تا چهار صبح در اينترنت بمانند ابراز دارم
by
Old Fashion
at
8:39 AM
0
comments
اگر در خود چيزي مثل "نوستالژي نوار كاست" سراغ داريد، يا در دوروبرتان كساني را سراغ داريد كه آنها در خود چيزي مثل "نوستالژي نوار كاست" سراغ دارند و شما كنجكاويد كه بدانيد نوستالژي آنها چهگونه چيزي است، اينجا را ببينيد و خودتان اسمي بگذاريد بر اين اشتياق ناب + ديوانگي تمام + ممارست ممتاز، همه در طرازي حسرتبرانگيز، كه از آن، چنين سايتي "ميشود حاصل". ببينيد
by
Old Fashion
at
9:15 PM
0
comments
by
Old Fashion
at
9:03 PM
2
comments
خانم "سين" به من اجازه دادند كه اين تبليغ "مسابقه اتومبيلراني پولو/فولكس واگن ويژه خانمها" را – كه "انتقادهاي سازنده"اي را متوجه شيوه رانندگي خانمها ميكند - در اينجا منتشر كنم. ايشان گفتند: "من خودم خانم هستم (پريدم وسط حرفشان و گفتم، بر منكرش لعنت!)، هرگز هم اينشكلي پارك نميكنم. اما اعتراف ميكنم كه آگهي بامزهاي است" (ايشان اين اصطلاح "بامزه" را از من ياد گرفتهاند، سعه صدر را هم بههمچنين). نخستين دوره مسابقه، در سال دوهزار و پنج و دوره بعدياش در سال دوهزار و شش در استانبول برگزار شده است
by
Old Fashion
at
10:59 AM
2
comments
مدتهاست يكي از كتابهاي كنار ِتختم، كتاب عامهپسنديست درباره ستارههاي جوان هاليوود. كتابي خواندني و سرشار از مطالب (بهواقع) آموختني درباره اين كه چهگونه در بازار پررقابت هاليوود، "ستارهاي متولد ميشود". يكي از همين روزها، بيشتر درباره اين كتاب خواهم نوشت، چون با خودم قرار گذاشتهام كه بسته به مناسبتهايي كه پيش ميآيد، بخشهايي از آن را نقل كنم و شما را در "عيش مدام" خود شريك سازم
by
Old Fashion
at
8:18 AM
0
comments
by
Old Fashion
at
7:22 PM
1 comments
by
Old Fashion
at
9:14 PM
1 comments
by
Old Fashion
at
11:18 AM
0
comments
گاهيوقتها، براي توجه دادن جماعت به رعايت حقوق ديگران، زبان پاستوريزه (مثل نثر عصاقورتداده من!) كارساز نيست. بايد جور ديگري حرف زد. نمونهاش كار تبليغاتي بالا. مطمئنم كه متن ساده آن را همه خوانندگان فهيم و ارجمند اين وبلاگ در مييابند، اما واژههايي در آن هست كه ميتوان به شكلهاي مختلفي ترجمهاش كرد (بهخصوص يكي از آنها را!). وسوسه ترجمه، مقاومتناپذير بود: اين پيشنهاد من است
by
Old Fashion
at
9:42 PM
2
comments
by
Old Fashion
at
10:47 PM
1 comments
by
Old Fashion
at
11:05 AM
3
comments


by
Old Fashion
at
4:02 PM
1 comments