A life less ordinary - 4
نوشته خانم آبيپوش پيرامون گردش در يك روز بهاري و سپري كردن دقايق در كافهاي از كافههاي شهر و همه حواشي آن، نكتهاي را به يادم آورد: خانم نورا افرون (كارگردان فيلمهاي بسيار، از جمله فيلم محبوب خيليها، نامه داريد) بر اين باور است كه وجود كافهها، از تعداد جرمها كاسته است. او فكر ميكند اينكه كسي كنار پنجره يك كافه بنشيند و قهوه بخورد و خيابان را نگاه كند، خودبهخود سبب ميشود كه مجرمان خياباني مراقب اعمال خود باشند. خب، به نظر ميرسد كه استراتژي كاهش جرم خانم افرون، در مورد كافههايي از جهان كه خود بهطور بالقوه عرصه جرم به حساب ميآيند بايد به اين شكل اصلاح شود كه كساني در پيادهروي كنار پنجره كافهها صندلي بگذارند و بنشينند و قهوه بخورند و داخل كافه را نگاه كنند تا كافهنشينها مراقب اعمال خود باشند
*
شرح عكس: مگ رايان كنار پنجره كافه استارباكس در فيلم "نامه داريد"، تحولات خيابان مجاور را بهدقت زير نظر دارد
*
شرح عكس: مگ رايان كنار پنجره كافه استارباكس در فيلم "نامه داريد"، تحولات خيابان مجاور را بهدقت زير نظر دارد
2 comments:
اول اين كه چه زحمتی پسر جان؟ ما بدون دعوت هم هر روز اینجا سر می زنیم.. ثانیا اون وقت کی اونایی رو بپاد که صندلیشونو گذاشتن کنار پنجره کافه و جماعت توی کافه رو می پان؟؟
ترسناک ترین جور تحت نظر بودن همین باید باشد
همین که همیشه بدانی آدمی از جنس خودت ، پشت شیشه هایی که می گذریشان ، نشسته به دید زدن که کی بلغزد پات .. همین است که کافه ی ما پنجره ندارد .. همین است که من عاشق کافه ای شدم که رو به دریایی بود .. همین است که توی کافه دوربینم غلاف اگر نباشد ، فقط روی آدم های میزم می چرخد
Post a Comment