دوست مهربان تر از برگم چند ماهی بود که دلم از حادثه ها که می گرفت اینجا می آمدم تا شاید با دیدن عکسی و ایده ای ناب دلم پر کشد به سوی جولانگاه اندیشه و فارغ شوم از این همه شر و شور این لجن زار دنیا. و این چند روز پیش که نبودی نمی دانستم کجا باید مرهم دردی پیدا کرد و برای لحظاتی رفت به وادی دیگری- به هر کجا که اینجا نباشد! - و الان ممنون توام که آنقدر دلت بزرگ استکه هنوز می آیی و می نویسی و می نگاری! و مرا و ما را برای دقایقی می بری به جایی دورتر از اینجا! دلت شاد باشد و استوار باشی !
1 comment:
دوست مهربان تر از برگم
چند ماهی بود که دلم از حادثه ها که می گرفت اینجا می آمدم تا شاید با دیدن عکسی و ایده ای ناب دلم پر کشد به سوی جولانگاه اندیشه و فارغ شوم از این همه شر و شور این لجن زار دنیا. و این چند روز پیش که نبودی نمی دانستم کجا باید مرهم دردی پیدا کرد و برای لحظاتی رفت به وادی دیگری- به هر کجا که اینجا نباشد! - و الان ممنون توام که آنقدر دلت بزرگ استکه هنوز می آیی و می نویسی و می نگاری! و مرا و ما را برای دقایقی می بری به جایی دورتر از اینجا!
دلت شاد باشد و استوار باشی !
Post a Comment