سلام...من مجذوب "هرکه آمد عمارتی نو ساخت-یک" شده ام...معمارش کیست؟ نمی دانم کارهای این اعجوبه را دیده اید یا نه...در هر صورت تکراری هم که باشد،خالی از لطف نیست http://www.kunsthauswien.com/english/hundertwasser.htm
احتمالا برای این پستتان کامنتم نمی آید که، ولی از این اکانت غیر فیلترشده ی بلاگر که ممکن است دیگر به دست نمی آید، کمال استفاده را کرده، کامنت گذاشته و اعلام حضور می کنم. :)
معمولن این اتفاق زیاد می افتد که مسائل با هم اتفاق می افتند بی آنکه به هم ارتباطی داشته باشند... سه-چهار دقیقه پیش ( تا الان شده 5 دقیقه ) در مورد آقای "هوندرت واسر" صحبت میکردیم و خلاقیت معماری شان( چون یکی از بناهایش همین جا بیخ گوش ماست). یک لحظه یاد آقای اولدفشن افتادم و بخش تازه شان , ناخوداگاه روی لینکش کلیک کردم و این کامنت خانم/آقای "آستاره" را دیدم. بعد می توانید تصور کنید قیافه انگشت به دهانم را خب لابد!
جناب آقای اولدفشن عزیز تعریفتان را بسیار شنیده بودم امروز بالاخره وقتی شد و توانستم تمامی آرشیوتان را یک نفس بخوانم استحقاق همه تعریفها را داشتید و به جرات اضافه می کنم که بسیار بسیار بهتر از آن بودید که گمان می بردم خواننده یتان خواهم بود اما به دلیل فقر اطلاعات ممکن است کامنتی نگذارم با احترامات فائقه
8 comments:
سلام...من مجذوب "هرکه آمد عمارتی نو ساخت-یک" شده ام...معمارش کیست؟
نمی دانم کارهای این اعجوبه را دیده اید یا نه...در هر صورت تکراری هم که باشد،خالی از لطف نیست
http://www.kunsthauswien.com/english/hundertwasser.htm
روزگارتان سرشار از نور
احتمالا برای این پستتان کامنتم نمی آید که، ولی از این اکانت غیر فیلترشده ی بلاگر که ممکن است دیگر به دست نمی آید، کمال استفاده را کرده، کامنت گذاشته و اعلام حضور می کنم. :)
our refrigerating room needs your help
die please!
:)))
magar be khatere mardom dusti o ina adam mariz beshe:d
فشن جان همكار نمي خواهي ؟
از بلاگ هاي فارسي همكار در اين زمينه باز هم مي شناسي؟
معمولن این اتفاق زیاد می افتد که مسائل با هم اتفاق می افتند بی آنکه به هم ارتباطی داشته باشند...
سه-چهار دقیقه پیش ( تا الان شده 5 دقیقه ) در مورد آقای "هوندرت واسر" صحبت میکردیم و خلاقیت معماری شان( چون یکی از بناهایش همین جا بیخ گوش ماست). یک لحظه یاد آقای اولدفشن افتادم و بخش تازه شان , ناخوداگاه روی لینکش کلیک کردم و این کامنت خانم/آقای "آستاره" را دیدم. بعد می توانید تصور کنید قیافه انگشت به دهانم را خب لابد!
جناب آقای اولدفشن عزیز
تعریفتان را بسیار شنیده بودم امروز بالاخره وقتی شد و توانستم تمامی آرشیوتان را یک نفس بخوانم
استحقاق همه تعریفها را داشتید و به جرات اضافه می کنم که بسیار بسیار بهتر از آن بودید که گمان می بردم خواننده یتان خواهم بود اما به دلیل فقر اطلاعات ممکن است کامنتی نگذارم
با احترامات فائقه
این خیلی دیگه باحاله!
Post a Comment