Saturday, November 17, 2007

One hundred percent DESIGN - 77

آقای اولدفشن هلاك شنيدن خاطره‌ يا آن جرقه‌ای‌‌ست كه به طراحی اين صندلی انجاميده. اصلا ً هلاك دانستن اين‌كه طراحش، خانمی‌ست يا يك آقا. اين صندلی فقط يك «كار» نيست، اين صندلی به‌ش می‌آيد كه ماجرا داشته باشد

10 comments:

Anonymous said...

قضیه همون قضیه ی تکه ای از قلبم را به قلب شکسته ات هدیه می دهم هستش.
اینجا هم میشه تکه ای از دسته ام را به دسته ی شکسته ات هدیه می دهم

Anonymous said...

نه این یعنی که حالا که اومدی نشستی اینجا شامی و شرابی و نخ سیگاری
نمی مونی که این کیف رو چه کنی بذاری رو پات روی زمین یا ؟
قشنگ کیفت رو آویزون می کنی و از شبت لذت می بری !
:)

Neda said...
This comment has been removed by the author.
Neda said...

منو یاد مدرسه می ندازه که همیشه خدا می موندیم کیفمونو کجا بذاریم! هنوز هم سر کلاس ها این مشکل بزرگیه واسه خودش.

Anonymous said...

mosalaman khanum bude!

Anonymous said...

shayadam ye aghayii boode ke az kif negah dashtane khanoom khaste shode!!

Anonymous said...

سلام اولد فشن .شايداين مطلب رو ديده باشيد ولي اگه نديدين ، جالب بود

http://amazingfiltered.blogspot.com/2007/11/tokyo-design-week-2007.html

Anonymous said...

http://amazingfiltered.blogspot.com/2007/11/meat-object-design-by-simon-racheli.html اينم خوب بود.

Anonymous said...

آها !
ماجرای این بابا را نمی دانی !؟ این طرف همه اش کیفش می افتاد پایین یک روز عصبانی شد و گفت من این را مشکل را حل می کنم و نشست و این میز را ساخت
*
کلاغه به خونش رسید!ـ

Anonymous said...

آخیششششششششش! حالا راحت تر می تونم دستم رو بندازم پشت صندلی و لم بدم و نگاه کنم!

 
Free counter and web stats