Notes On Arts, Media And Ordinary Life
اون طبیعتِ تنهاییش رو نشناخته بود. تنها کلماتی که غربتش رو معنی میکردند اینا بودند؛ این اون دنیایی نبود که انتظارش رو داشتم.ء(it was a hard one!)
Oops! We weren`t supposed to translate this time! Well, you made us used to it :)
اون ماهیت تنهایی خودش رو خوب درک نمی کرد. تنها کلماتی که بیانگر تنهایی او بود این بود که: " این اون دنیایی نیست که انتظارش را داشتم!" ب
نمیدونست چرا تنهاست، فقط حس میکرد: این دنیایی نیست که انتظارش رو داشتم.
طبیعت غمش رو نمیشناخت. تنها کلماتی که غمش رو توصیف میکرد این بود: این دنیایی نیست که من انتظارشو داشتم.
ماهیت تنهاییش را نمیشناخت فقط میدانست كه این چیزی نبود كه انتظارش را داشت
برداشت آزاد: این دنیا جای اون نیست
طبیعت تنهایی ش رو درک نمی کرد مدام می گفت: این اون دنیایی نیس که من می خوام
چون ذات تنهایی خودش رو نمی شناخت ... از نوع زندگی های دیگه که داشت شکایت می کرد .. چون اونی نبود که ذاتش می خواس ..
اوی کفشدوزک، برو کنار ببینم چیزی زیرت قایم کردی یا نه
ماهیت تنهاییش رو نمی شناخت. تنها تعریفی که ازش می تونست بکنه، این بود که اون دنیایی که انتظارش رو داشته، نیست
اون نميدونست كه انسان ذاتا تنهاست. تنها چيزي كه براي توجيهش پيدا كرده بود اين بود كه: اين اون دنيايي نبوده كه انتظارشو داشته
Post a Comment
Subscribe in a reader
12 comments:
اون طبیعتِ تنهاییش رو نشناخته بود. تنها کلماتی که غربتش رو معنی میکردند اینا بودند؛ این اون دنیایی نبود که انتظارش رو داشتم.ء
(it was a hard one!)
Oops! We weren`t supposed to translate this time! Well, you made us used to it :)
اون ماهیت تنهایی خودش رو خوب درک نمی کرد. تنها کلماتی که بیانگر تنهایی او بود این بود که: " این اون دنیایی نیست که انتظارش را داشتم!" ب
نمیدونست چرا تنهاست، فقط حس میکرد: این دنیایی نیست که انتظارش رو داشتم.
طبیعت غمش رو نمیشناخت. تنها کلماتی که غمش رو توصیف میکرد این بود: این دنیایی نیست که من انتظارشو داشتم.
ماهیت تنهاییش را نمیشناخت فقط میدانست كه این چیزی نبود كه انتظارش را داشت
برداشت آزاد: این دنیا جای اون نیست
طبیعت تنهایی ش رو درک نمی کرد مدام می گفت: این اون دنیایی نیس که من می خوام
چون ذات تنهایی خودش رو نمی شناخت ... از نوع زندگی های دیگه که داشت شکایت می کرد .. چون اونی نبود که ذاتش می خواس ..
اوی کفشدوزک، برو کنار ببینم چیزی زیرت قایم کردی یا نه
ماهیت تنهاییش رو نمی شناخت. تنها تعریفی که ازش می تونست بکنه، این بود که اون دنیایی که انتظارش رو داشته، نیست
اون نميدونست كه انسان ذاتا تنهاست. تنها چيزي كه براي توجيهش پيدا كرده بود اين بود كه: اين اون دنيايي نبوده كه انتظارشو داشته
Post a Comment