نه فقط برای اين كه بدانيم آقای كاپوتی حدودا ً درباره چه چيزی حرف میزنند؛ بلكه برای آفريدن متن متينی كه بتواند بار امانت آن جمله جميل آخر را بر دوش بكشد و امشبمان را ستارهباران كند، ادا و اطوار را بگذاريد كنار و ترجمه كنيد لطفا ً!
36 comments:
نیوشا
said...
هیچوقت عاشق یه چیز وحشی نشو. تو نمیتونی دلت رو بهش بسپری: هرچی بیشتر دل ببندی، اون قوی تر میشه تا اینکه انقدر قدرت پیدا کنه که بزنه به جنگل، یا بپره بالای درخت، بعد یه درخت بلند تر و بعد آسمون! آخر و عاقبتت میشه این! ... اگه خام شی و عاشقش بشی، باید تو آسمونا دنبالش بگردی.ء
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
شاید اگه جاهای خالی(...) رو پر کنیم منظور آقای کاپوتی رو بهتر متوجه بشیم : "'Never love a wild thing, Mr. Bell,' Holly advised him. 'That was Doc's mistake. He was always lugging home wild things. A hawk with a hurt wing. One time it was a full-grown bobcat with a broken leg. But you can't give your heart to a wild thing: the more you do, the stronger they get. Until they're strong enough to run into the woods. Or fly into a tree. Then a taller tree. Then the sky. That's how you'll end up, Mr. Bell. If you let yourself love a wild thing. You'll end up looking at the sky.'"
عاشق اون هایی که رام شدن در طبیعتشون نیست نشو. نمی تونی قلبت رو به چیزهای رام نشدنی بدی چون: هرچی بیشتر عاشق می شی، اون ها قوی تر می شن. تا وقتی که انقدر قوی می شن که می تونن به طرف جنگل فرار کنن، یا به بالای یک درخت پرواز کنند. و هرچی قوی تر می شن از درخت های بلندتری بالا می رن. مسیر این ارتفاع گرفتن در نهایت به آسمون می رسه. اینجوریه که عشقی که ابراز کردی و پرورش دادی به پایانش می رسه... اگر بذاری وسوسه ی عاشق رام نشدنی ها توی وجودت رخنه کنه، در نهایت همیشه نگاهت به آسمونی خواهد بود که بهش پرواز می کنند
هیچ گاه عاشق یک موجود سرکش نشو... تو قادر نیستی دل به موجودی سرکش ببازی چرا که با عاشق تر شدن تو آن ها قوی تر می شوند. قدرت فرار به جنگل را به دست می آورند و یا پرواز بر فراز یک درخت و درختی بلندتر و نهایتا آسمان. و این سرنوشت تو خواهد بود...اگر که روزی عاشق موجودی سرکش شوی. خیره به آسمان خواهی ماند
هیچ وقت عاشق چیزهای وحشی نشوید... اصلا نباید دل به چیزهای رام نشدنی داد: هرچه بیشتر دلداده شان شوید آنها هم قوی تر می شوند. آنقدر قوی که روزی سر به بیشه می گذارند. یا بالای درختی می خزند. بعد هم لابد از یک درخت بلندتر بالا می روند. آخرش هم پر می شکند به آسمان. و این آخر و عاقبت شمایی خواهد بود که دل به یک چیز وحشی دادید.. اینکه مدام چشمتان به آسمان باشد.
ادا و اطوارش مال نقش اول این متن بود نه ما ها ترجمه: هیچ وقت عاشق یک شیفته و طوفانی نشو شما نمی تونید اون رو با طناب عشق به قلبت گره بزنی چون هرچه گره را محکم تر کنی اون با قدرت بیشتری پاره ش می کنه و سر به دشت می گذارد از درختی بلند بالا میرود همچنان بالا ، سپس در آسمان می نشیند اگر عاشق یک شخص سرکش (لغت بهتریه) بشید عاقبت باید برای دیدنش به آسمان نگاه کنی
in two versions: 1) دل نسپار به چیزی از دل طبیعت وحشی نمی توانی که دل به دل وحشی اش دهی: هر چه تو دل می سپری، او می بالد چندان که گریز زند به انبوه درختان... یا بر درختی بپرد... بعد بر درختی بلندتر.. بعد بر آسمان... و این عاقبت توست... اگر دل بسپاری به چیزی از دل طبیعت وحشی... عاقبت نگاهت می ماند بر آسمان 2)
دل نسپر به چیزی وحشی. نمی تونی که دل بسپری به چیزی که وحشی یه: تو دوستش می داری و اون هی می باله... اونقدر که بتونه بزنه به در و دشت... بپره روی یه درخت... بعد یه درخت بلندتر... بعد هم به آسمون. اینه عاقبتت... اگه دل بسپری به چیزی که وحشی یه... عاقبت چشمت می مونه به آسمون
سعی کن هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشی.چون هر قدر بیشتر بهش محبت کنی توان از دست رفته-اش رو زود تر پیدا میکنه تا اینکه اون روزی میرسه که دیگه وقتش میشه به طبیعت برگرده.پرواز میکنه و میره روی شاخه درختی میشینه و بعدش روی درخت بلند تری. آخر سر هم به سمت آسمون اوج میگیره و تو اون وقتی به خودت میای که دیگه توی آسمون محو شده.
هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشو. هرگز نمیتونی قلبت رو نثار یه موجود وحشی کنی و اصلا نباید هم این کار رو بکنی: هرچقدر بیشتر از قلبت بهش بدی اون هم قوی و قویتر میشه تا اینکه عاقبت مثل یه پرنده وحشی از دستت فرار میکنه... یا توی انبوه جنگل گم میشه. و یا نوک درخت بلندی میشینه. و بعد هم یه درخت بلندتر و آخر سر هم توی دل آسمون محو میشه. آره. اگه بخوای عاشق یه موجود وحشی بشی عاقبتت همینه ... که با یه قلب پاره پاره در حالیکه چشم به آسمون دوختهای تا ابد برای برگشتنش دعا کنی.
هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشو. هرگز نمیتونی قلبت رو نثار یه موجود وحشی کنی و اصلا نباید هم چنین بکنی: هرچقدر بیشتر از تکههای قلبت بهش بدی اون هم قوی و قویتر میشه تا اینکه عاقبت مثل یه پرنده وحشی از دستت فرار میکنه... یا توی انبوه جنگل گم میشه. و یا نوک درخت بلندی میشینه. و بعد هم یه درخت بلندتر و آخر سر هم توی دل آسمون محو میشه. آره. اگه بخوای عاشق یه موجود وحشی بشی عاقبتت همینه ... که با یه قلب پاره پاره در حالیکه چشم به آسمون دوختهای تا ابد برای برگشتنش دعا کنی
با عرض معذرت فراوان من با خوندن متن یادم به این نغمه کودکانه افتاد: تو که ماه بلند آسمونی منم ستاره میشم دو دو دو دو دورت رو می گیرم اگه ستاره بشی دورم بگیری منم ابر میشم رو رو رو رو روتو می گیرم اگه ابر بشی رومو بگیری منم بارون میشم چیک چیک چیک چیک چیک چیک می بارم اگه بارون بشی چیک چیک بباری منم سبزه میشم س س س س س سر در میارم تو که سبزه می شی سر در میاری منم گل می شم و برت می شینم تو که گل می شی و پهلوم می شینی منم بلبل میشم چهچه می خونم تو که ماه بلند آسمونی منم ستاره میشم دورت رو می گیرم...
نمی دونم چه قدر ربط داره اما بی ربط نیست! البته فکر کنم اینجا یکم برعکسه. عاشق از معشوق وحشی تره... شاید آقای کاپوتی هم می خواهد بگه (جمله آخر)اگه معشوقت سرکش باشه تو به جایی می رسی که افقهای والاتری را هم می بینی... و منظور از اینکه حذرش می ده از این عشق می خواد بگه که تنها راه وسیع شدن همین عشق به موجود سرکشه ...
هرگز دل به چیزی رام ناشدنی نسپار، نمیتوانی به چیزی رام ناشدنی دل بسپاری. هر چه بیشتر مهر بورزی، قویتری میشود. تا زمانی که آن قدر قوی شده باشد که به سوی جنگل فرار کند، یا روی یک شاخهی درخت بپرد و بعد روی درختی بلندتر و آن گاه آسمان. سرانجامت چنین میشود اگر دل به چیزی رام ناشدنی ببندی، در نهایت باید چشمانت را رو به آسمان بلند کنی
این جوری هم میشه که: هیچوقت عاشقِ یک چیز وحشی نشو، نمیتونی به یک چیز وحشی دل ببندی، هر چی بیشتر عشق نثارش کنی، قویتر میشه، تا وقتی که اون قدر قوی بشه که به جنگل فرار کنه. یا روی یک درخت بپره، بعد نوبت به یک درخت بلندتر میرسه و سر آخر آسمون. آخر و عاقبتت این میشه اگر دلبستهی یک چیز وحشی بشی، آخر سر باید آسمونا رو نگاه کنی..
خوب بله نگاه به آسمون شاید همون کمالی باشه که آدم با عاشق شدن بهش می رسه. درسته که معشوق می ره و تنهاش می ذاره ولی آسمون هست. عاشق به کمال رسیده گرچه سخت. ببخشید که ترجمه نمی کنم چون حیفه همچین متنی به فارسی برگرده و شاید بار اصلیش رو از دست بده.
هیچ وقت به یک موجود وحشی دل نبند... نمی توانی به موجودی وحشی دل بسپاری زیرا: هر چه بیشتر به او بدهی، قدرت مند تر خواهد شد. تاآن جا که،آن قدر قدرتمند شود که بتواند فرار کند و برود میان درختان. یا پرواز کند و بنشیند بالای یک درخت، بعد روی یک درخت بلند تر و بعد برود به دل آسمان. این گونه به پایان خواهد رسید... اگر به خودت اجازه بدهی که عاشق موجودی وحشی شوی، ماجرایت در حالی به پایان خواهد رسید که چشم به آسمان دوخته ای
بد نیست گاهی خودتون هم ترجمه کنین!!کسی که جملاتی به این قشنگی پیدا میکنه.حتما حرفهای قشنگی هم تو دلش داره....ولی کلا تداوم وزیبائی عشق به غیر قابل مهار شدنشه!!!وسرنوشتی جز خیره موندن به آسمون هم نداره!!!اینها اول وآخر یک قصه هستن.....
هیچ وقت دل به کفشدوزک نسپار ... هر چی بیشتر به "این جور چیزها" دل بدی، اونها دل قوی تر میشن. اونوقت، یه روز كه دیگه حسابی پر دل و جرات شدن، تو رو رها میکنن و به جنگلها پناه میبرن. یا اینکه میپرن رو شاخه یه درخت بزرگ و بزرگ تر. بعدش هم میرن تا اوج آسمونا. بعدش هم تو باید بقیه عمرت رو خیره بشی به آسمون. آره، اینه آخرو عاقبتت دل دادن به "اینجور چیزها". هیچ وقت دل به یه کفشدوزک نسپار...
هیچ وقت عاشق یه چیز وحشی نشو . قویه دیگه میپره این ور اون ور از یه درخت به یه درخت بلند تر . دست آخرم می پره هوا . تو آسمونا . اون وقت تو میمونی و نگاه به آسمون دوخته . چقد تلخ بود .
هیج وقت عاشق چیزای وحشی نشو ... چون نمیتونی قلبت رو بهش ببخشی: هر چی بیشتر پیش بری قویتر میشن. تا وقتی که اینقدر قوی هستن که میتونن قرار کنن به جنگل. یا پرواز کنن روی یه درخت. و بعد یه درخت بلندتر. اگه عاشق چیزای وحشی شی عاقبتت همین خواهد بود: مجبوری چشم بدوزی به آسمون
منو یاد بادبادک های رومن گاری انداخت. اون جاش که داره از ویژگی بادبادکا حرف می زنه و از این که اگه نخشونو سفت نگیریم می رن به دنبال رنگ ابی و اون وقت فقط تیکه پاره هاشونه که با باد بر می گرده...
36 comments:
هیچوقت عاشق یه چیز وحشی نشو. تو نمیتونی دلت رو بهش بسپری: هرچی بیشتر دل ببندی، اون قوی تر میشه تا اینکه انقدر قدرت پیدا کنه که بزنه به جنگل، یا بپره بالای درخت، بعد یه درخت بلند تر و بعد آسمون! آخر و عاقبتت میشه این! ... اگه خام شی و عاشقش بشی، باید تو آسمونا دنبالش بگردی.ء
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
خیلی سخت بود ... منظورش را هم درست نفهمیدیم !
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
خیلی سخت بود ... منظورش را هم درست نفهمیدیم !
هیچ وقت عاشق بک چیز وحشی نشو .. تو نمی تونی قلبت را به یک چیز وحشی بدی ! .... هر چه بیشتر این کار را انجام دهی ، قوی تر می شه . تا جایی که آنقدر قوی بشود که بسوی جنگل برود. یا بر روی درختان پرواز کندو بعد بر روی درختان بلند تر و بعد تر آسمان ...و این طوری تمام می شود . ... آگر به خودت اجازه بدی مه عاشق چیز های وحشی بشی در آخر باید به آسمان نگاه کنی !
خیلی سخت بود ... منظورش را هم درست نفهمیدیم !
شاید اگه جاهای خالی(...) رو پر کنیم منظور آقای کاپوتی رو بهتر متوجه بشیم
:
"'Never love a wild thing, Mr. Bell,' Holly advised him. 'That was Doc's mistake. He was always lugging home wild things. A hawk with a hurt wing. One time it was a full-grown bobcat with a broken leg. But you can't give your heart to a wild thing: the more you do, the stronger they get. Until they're strong enough to run into the woods. Or fly into a tree. Then a taller tree. Then the sky. That's how you'll end up, Mr. Bell. If you let yourself love a wild thing. You'll end up looking at the sky.'"
mishe in kafshduzak ro hazf konin? joda az inke ba'zi vaghta nemizare matn dide she, havase adam ro ham part mikone...
عاشق اون هایی که رام شدن در طبیعتشون نیست نشو. نمی تونی قلبت رو به چیزهای رام نشدنی بدی چون: هرچی بیشتر عاشق می شی، اون ها قوی تر می شن. تا وقتی که انقدر قوی می شن که می تونن به طرف جنگل فرار کنن، یا به بالای یک درخت پرواز کنند. و هرچی قوی تر می شن از درخت های بلندتری بالا می رن. مسیر این ارتفاع گرفتن در نهایت به آسمون می رسه. اینجوریه که عشقی که ابراز کردی و پرورش دادی به پایانش می رسه... اگر بذاری وسوسه ی عاشق رام نشدنی ها توی وجودت رخنه کنه، در نهایت همیشه نگاهت به آسمونی خواهد بود که بهش پرواز می کنند
هیچ گاه عاشق یک موجود سرکش نشو... تو قادر نیستی دل به موجودی سرکش ببازی چرا که با عاشق تر شدن تو آن ها قوی تر می شوند. قدرت فرار به جنگل را به دست می آورند و یا پرواز بر فراز یک درخت و درختی بلندتر و نهایتا آسمان. و این سرنوشت تو خواهد بود...اگر که روزی عاشق موجودی سرکش شوی. خیره به آسمان خواهی ماند
هیچ وقت عاشق چیزهای وحشی نشوید... اصلا نباید دل به چیزهای رام نشدنی داد: هرچه بیشتر دلداده شان شوید آنها هم قوی تر می شوند. آنقدر قوی که روزی سر به بیشه می گذارند. یا بالای درختی می خزند. بعد هم لابد از یک درخت بلندتر بالا می روند. آخرش هم پر می شکند به آسمان. و این آخر و عاقبت شمایی خواهد بود که دل به یک چیز وحشی دادید.. اینکه مدام چشمتان به آسمان باشد.
:) چه قشنگ
ادا و اطوارش مال نقش اول این متن بود نه ما ها
ترجمه:
هیچ وقت عاشق یک شیفته و طوفانی نشو
شما نمی تونید اون رو با طناب عشق به قلبت گره بزنی
چون هرچه گره را محکم تر کنی اون با قدرت بیشتری پاره ش می کنه و سر به دشت می گذارد از درختی بلند بالا میرود همچنان بالا ، سپس در آسمان می نشیند
اگر عاشق یک شخص سرکش (لغت بهتریه) بشید
عاقبت باید برای دیدنش به آسمان نگاه کنی
in two versions:
1)
دل نسپار به چیزی از دل طبیعت وحشی
نمی توانی که دل به دل وحشی اش دهی: هر چه تو دل می سپری، او می بالد
چندان که گریز زند به انبوه درختان... یا بر درختی بپرد... بعد بر درختی بلندتر.. بعد بر آسمان... و این عاقبت توست... اگر دل بسپاری به چیزی از دل طبیعت وحشی... عاقبت نگاهت می ماند بر آسمان
2)
دل نسپر به چیزی وحشی. نمی تونی که دل بسپری به چیزی که وحشی یه: تو دوستش می داری و اون هی می باله...
اونقدر که بتونه بزنه به در و دشت... بپره روی یه درخت... بعد یه درخت بلندتر... بعد هم به آسمون.
اینه عاقبتت... اگه دل بسپری به چیزی که وحشی یه... عاقبت
چشمت می مونه به آسمون
سعی کن هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشی.چون هر قدر بیشتر بهش محبت کنی توان از دست رفته-اش رو زود تر پیدا میکنه تا اینکه اون روزی میرسه که دیگه وقتش میشه به طبیعت برگرده.پرواز میکنه و میره روی شاخه درختی میشینه و بعدش روی درخت بلند تری. آخر سر هم به سمت آسمون اوج میگیره و تو اون وقتی به خودت میای که دیگه توی آسمون محو شده.
gahi be aseman negah kon...
من فقط جمله ی آخر رو ترجمه می کنم:
البته یه کمی آزاد!
"بدان که اگر عاشق یک موجود شیدا و دیوانه شوی, عاقبت آن را با نگاه حسرت بار به آسمان به پایان خواهی برد"
من که یاد آهنگ تاک از آلبوم تاک سیاوش قمیشی افتادم.
یه همچین مضمونی رو هم از بخش هایی از شازده کوچولو میشه برداشت کرد.
هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشو. هرگز نمیتونی قلبت رو نثار یه موجود وحشی کنی و اصلا نباید هم این کار رو بکنی: هرچقدر بیشتر از قلبت بهش بدی اون هم قوی و قویتر میشه تا اینکه عاقبت مثل یه پرنده وحشی از دستت فرار میکنه... یا توی انبوه جنگل گم میشه. و یا نوک درخت بلندی میشینه. و بعد هم یه درخت بلندتر و آخر سر هم توی دل آسمون محو میشه. آره. اگه بخوای عاشق یه موجود وحشی بشی عاقبتت همینه ... که با یه قلب پاره پاره در حالیکه چشم به آسمون دوختهای تا ابد برای برگشتنش دعا کنی.
راستی با این حال که میدونم خیلی مرتبط نیست ولی یاد اون شعر معروف جاهل های قدیم افتادم که میگه:
سگی را خون دل دادم که با من آشنا گردد
ندانستم که سگ چون خون خورد خونخوار میگردد
:))
مجددا با دو تا اصلاح کوچیک:
هیچوقت عاشق یه موجود وحشی نشو. هرگز نمیتونی قلبت رو نثار یه موجود وحشی کنی و اصلا نباید هم چنین بکنی: هرچقدر بیشتر از تکههای قلبت بهش بدی اون هم قوی و قویتر میشه تا اینکه عاقبت مثل یه پرنده وحشی از دستت فرار میکنه... یا توی انبوه جنگل گم میشه. و یا نوک درخت بلندی میشینه. و بعد هم یه درخت بلندتر و آخر سر هم توی دل آسمون محو میشه. آره. اگه بخوای عاشق یه موجود وحشی بشی عاقبتت همینه ... که با یه قلب پاره پاره در حالیکه چشم به آسمون دوختهای تا ابد برای برگشتنش دعا کنی
وای معرکه بود ... مرسی آقای اولد فشن از این انتخاب .. مرسی از همه برای ترجمه
با عرض معذرت فراوان من با خوندن متن یادم به این نغمه کودکانه افتاد:
تو که ماه بلند آسمونی
منم ستاره میشم دو دو دو دو دورت رو می گیرم
اگه ستاره بشی دورم بگیری
منم ابر میشم رو رو رو رو روتو می گیرم
اگه ابر بشی رومو بگیری
منم بارون میشم چیک چیک چیک چیک چیک چیک می بارم
اگه بارون بشی چیک چیک بباری
منم سبزه میشم س س س س س سر در میارم
تو که سبزه می شی سر در میاری
منم گل می شم و برت می شینم
تو که گل می شی و پهلوم می شینی
منم بلبل میشم چهچه می خونم
تو که ماه بلند آسمونی
منم ستاره میشم دورت رو می گیرم...
نمی دونم چه قدر ربط داره اما بی ربط نیست! البته فکر کنم اینجا یکم برعکسه. عاشق از معشوق وحشی تره...
شاید آقای کاپوتی هم می خواهد بگه (جمله آخر)اگه معشوقت سرکش باشه تو به جایی می رسی که افقهای والاتری را هم می بینی...
و منظور از اینکه حذرش می ده از این عشق می خواد بگه که تنها راه وسیع شدن همین عشق به موجود سرکشه ...
باید یه بار سر آدم اومده باشه که با پوست و استخون معنی این جملات آقای کاپوتی رو درک کنی و بفهمی نگاه رو به آسمن یعنی چی
هرگز دل به چیزی رام ناشدنی نسپار، نمیتوانی به چیزی رام ناشدنی دل بسپاری. هر چه بیشتر مهر بورزی، قویتری میشود. تا زمانی که آن قدر قوی شده باشد که به سوی جنگل فرار کند، یا روی یک شاخهی درخت بپرد و بعد روی درختی بلندتر و آن گاه آسمان. سرانجامت چنین میشود اگر دل به چیزی رام ناشدنی ببندی، در نهایت باید چشمانت را رو به آسمان بلند کنی
این جوری هم میشه که:
هیچوقت عاشقِ یک چیز وحشی نشو، نمیتونی به یک چیز وحشی دل ببندی، هر چی بیشتر عشق نثارش کنی، قویتر میشه، تا وقتی که اون قدر قوی بشه که به جنگل فرار کنه. یا روی یک درخت بپره، بعد نوبت به یک درخت بلندتر میرسه و سر آخر آسمون. آخر و عاقبتت این میشه اگر دلبستهی یک چیز وحشی بشی، آخر سر باید آسمونا رو نگاه کنی..
خوب بله نگاه به آسمون شاید همون کمالی باشه که آدم با عاشق شدن بهش می رسه. درسته که معشوق می ره و تنهاش می ذاره ولی آسمون هست. عاشق به کمال رسیده گرچه سخت.
ببخشید که ترجمه نمی کنم چون حیفه همچین متنی به فارسی برگرده و شاید بار اصلیش رو از دست بده.
هیچ وقت به یک موجود وحشی دل نبند... نمی توانی به موجودی وحشی دل بسپاری زیرا: هر چه بیشتر به او بدهی، قدرت مند تر خواهد شد. تاآن جا که،آن قدر قدرتمند شود که بتواند فرار کند و برود میان درختان. یا پرواز کند و بنشیند بالای یک درخت، بعد روی یک درخت بلند تر و بعد برود به دل آسمان. این گونه به پایان خواهد رسید... اگر به خودت اجازه بدهی که عاشق موجودی وحشی شوی، ماجرایت در حالی به پایان خواهد رسید که چشم به آسمان دوخته ای
من هم با این موافقم که حذف آن قسمت های تبدیل به نقطه چین شده کار را خیلی سخت می کرد.
بیفتی چو در دام آهوی سرکَش
سرآخر بیابی دو چشمت مشوش
بد نیست گاهی خودتون هم ترجمه کنین!!کسی که جملاتی به این قشنگی پیدا میکنه.حتما حرفهای قشنگی هم تو دلش داره....ولی کلا تداوم وزیبائی عشق به غیر قابل مهار شدنشه!!!وسرنوشتی جز خیره موندن به آسمون هم نداره!!!اینها اول وآخر یک قصه هستن.....
راستی هر کار کردم نتونستم با جی.میلم نظر بدم..اشکال کارم کجاست؟
هیچ وقت دل به کفشدوزک نسپار ... هر چی بیشتر به "این جور چیزها" دل بدی، اونها دل قوی تر میشن. اونوقت، یه روز كه دیگه حسابی پر دل و جرات شدن، تو رو رها میکنن و به جنگلها پناه میبرن. یا اینکه میپرن رو شاخه یه درخت بزرگ و بزرگ تر. بعدش هم میرن تا اوج آسمونا. بعدش هم تو باید بقیه عمرت رو خیره بشی به آسمون. آره، اینه آخرو عاقبتت دل دادن به "اینجور چیزها". هیچ وقت دل به یه کفشدوزک نسپار...
هیچ وقت عاشق یک کفشدوزک نشو .....
هیچ وقت عاشق یه چیز وحشی نشو . قویه دیگه میپره این ور اون ور از یه درخت به یه درخت بلند تر . دست آخرم می پره هوا . تو آسمونا . اون وقت تو میمونی و نگاه به آسمون دوخته .
چقد تلخ بود .
هیج وقت عاشق چیزای وحشی نشو ... چون نمیتونی قلبت رو بهش ببخشی: هر چی بیشتر پیش بری قویتر میشن. تا وقتی که اینقدر قوی هستن که میتونن قرار کنن به جنگل. یا پرواز کنن روی یه درخت. و بعد یه درخت بلندتر. اگه عاشق چیزای وحشی شی عاقبتت همین خواهد بود: مجبوری چشم بدوزی به آسمون
منو یاد بادبادک های رومن گاری انداخت. اون جاش که داره از ویژگی بادبادکا حرف می زنه و از این که اگه نخشونو سفت نگیریم می رن به دنبال رنگ ابی و اون وقت فقط تیکه پاره هاشونه که با باد بر می گرده...
ترجمه که مشخص شد دیگه... من فقط به دوستان پیشنهاد می کنم که میشه به جای "وحشی" از "رام نشدنی" استفاده کرد
Post a Comment