نغمههای ماشينتحرير / مترجم ِ مهمان
یهذره میشناسمت، یهعالمه میخوامت، اونقدر که شاید از ده قابلمه، پونزده سطل، شونزده قوطی، سه فنجون چای، و چاهار تا تابه سرریز کنه. / شل سيلورستاين
مترجم مهمان: سين. محمدی بزرگ
*
از همان نخستين روزی كه طرح «مترجم مهمان» را با خوانندگان در ميان گذاشتم، خانم محمدی كه میگفتند به صفحه كامنتها دسترسی ندارند، ترجمههای خود را با نظم و شستهرفتهگی مثالزدنی (شيوهای كه برای «اغفال» من قطعاً بسيار كارساز است!) با ایميل برايم میفرستادند. به همين خاطر وقتی خواستم در گام بعدی ِ طرح ِ «مترجم مهمان»، يكی از مترجمها - از ميان چندين مترجم قابل قبول - را انتخاب كنم، همان نظم وشستهرفتهگی سبب شد كه «قرعه» به نام ايشان بيفتد. شش «نغمه» برای خانم محمدی فرستادم و خواستم كه سر فرصت و پس از يك هفته، ترجمههای پيشنهادیشان را برايم بفرستند؛ اما ايشان ترجيح دادند كه كمی «تعاملی»تر عمل كنند و هر شب يكی از ترجمهها را با من در ميان بگذارند و نظرم را «بشنوند». آنچه كه امشب و پنج شب آينده خواهيد خواند ترجمههايیست كه ايشان در پايان آن يك هفته، پس از جمعبندی «تعامل»مان يكجا برايم فرستادهاند و همهشان - بدون كوچكترين ويرايشی - همان ترجمهایست كه در نهايت خود ايشان دوست داشتهاند؛ گمان میكنم قاعده بازی در يك «مترجم مهمان» اصولی هم همين است كه نظر «مهمان» را محترم بشماريم. من حتی در بخش «كامنت»ها هم، نظر و پيشنهاد خود را مطرح نخواهم كرد.
*
بخش «مترجم مهمان» با مهمانهای ديگر، باز هم ادامه خواهد يافت.
مترجم مهمان: سين. محمدی بزرگ
*
از همان نخستين روزی كه طرح «مترجم مهمان» را با خوانندگان در ميان گذاشتم، خانم محمدی كه میگفتند به صفحه كامنتها دسترسی ندارند، ترجمههای خود را با نظم و شستهرفتهگی مثالزدنی (شيوهای كه برای «اغفال» من قطعاً بسيار كارساز است!) با ایميل برايم میفرستادند. به همين خاطر وقتی خواستم در گام بعدی ِ طرح ِ «مترجم مهمان»، يكی از مترجمها - از ميان چندين مترجم قابل قبول - را انتخاب كنم، همان نظم وشستهرفتهگی سبب شد كه «قرعه» به نام ايشان بيفتد. شش «نغمه» برای خانم محمدی فرستادم و خواستم كه سر فرصت و پس از يك هفته، ترجمههای پيشنهادیشان را برايم بفرستند؛ اما ايشان ترجيح دادند كه كمی «تعاملی»تر عمل كنند و هر شب يكی از ترجمهها را با من در ميان بگذارند و نظرم را «بشنوند». آنچه كه امشب و پنج شب آينده خواهيد خواند ترجمههايیست كه ايشان در پايان آن يك هفته، پس از جمعبندی «تعامل»مان يكجا برايم فرستادهاند و همهشان - بدون كوچكترين ويرايشی - همان ترجمهایست كه در نهايت خود ايشان دوست داشتهاند؛ گمان میكنم قاعده بازی در يك «مترجم مهمان» اصولی هم همين است كه نظر «مهمان» را محترم بشماريم. من حتی در بخش «كامنت»ها هم، نظر و پيشنهاد خود را مطرح نخواهم كرد.
*
بخش «مترجم مهمان» با مهمانهای ديگر، باز هم ادامه خواهد يافت.
9 comments:
دست هر دوی شما درد نکنه
خیلی قشنگ ترجمه شده.
آفرین!
مفهموم "سر ریز کردن" از این جمله استنباط نمیشه.سرریز کردن بیشتر معادل spill over
میتونه باشه .ء
ضمنا روش انتخاب شما تنها یک ایراد داره اون هم اینکه امکان مقایسه کار ایشون با مترجمیمی رو که کامنت می گذارند رو از بقیه می گیره..
البته شما حتما دلایل خودتون رو دارید که ترجیح دادید که درباره ایشون استثنا قائل بشید.
اول و آخر اینجا مال شماست نه من!ء
شاد باشید آقای کهنه پوش
ای وای! من در هيچ جای مقدمهام بر اين مجموعه، خوانندگان را از ارائه پيشنهاد و نقد و ترجمه متفاوت - و فراهم كردن امكان مقايسه - منع نكردهام؛ فقط گفتهام كه خودم چنين كاری نخواهم كرد. شايد خوانندگان، بنا به نظر و تشخيص خود، و با اين ملاحظه كه اينجا يكجور «مهمانی» برقرار است، ترجيح دادهاند سكوت كنند و زياد از غذاهای روی ميز ايراد نگيرند و دستپخت خود را به رخ نكشند!
خوب اگر می دانستم که مهمانی برقرار است هرگز چنین نظری نمی گذاشتم و مثل همیشه سکوت می کردم و البته موقع جمع کردن ترجمه ها ساکت می نشستم و مزاحم میهمانان و میزبان محترم نمی شدم.
من فقط استنباط خودم از دليل سكوت خوانندگان را مطرح كردم. منظورم از طرح موضوع «مهمانی»، دعوت خوانندگان به سكوت و رعايت فضای «مهمانی» نبود. اميدوارم اين يكی كامنت، بهوضوح نظرم را بيان كرده باشد، و مثل قبلی، سوءتفاهمساز نشود.
"Fill" be ma'maaye por kardane va na "sar riz". tarjomeye kheili khoobiye faghat agar ino tagheer bedan chon ma'miro avaz kardan.
"Fill" be ma'maaye por kardane va na "sar riz". tarjomeye kheili khoobiye faghat agar ino tagheer bedan chon ma'miro avaz kardan.
"Fill" be ma'maaye por kardane va na "sar riz". tarjomeye kheili khoobiye faghat agar ino tagheer bedan chon ma'miro avaz kardan.
Post a Comment