Monday, November 16, 2009

چاپ عصر - دويست و چهل‌وسه

Robert P. Archer
*
Approaching Storm
1938

9 comments:

شهریار said...

به یاد این شعر حافظ افتادم: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل/کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

1:) said...

خیلی قشنگ بود
انگار آسمون و دریا برعکس دارن حرکت می کنند

Anonymous said...

Like

Qazal said...

شاید نشه گفت بهترین اما ، یکی از بهترین ها بود.

ای کسی که اولین نظر رو دادی :

یک شب درون قایق خواندند آنچنان
که من هنوز ز هیبت
دریا را در یاد دارم

نیما یوشیج

زهرا said...

آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین

Havijooriha said...

حالا که تریپ شعر و شعرگوییه ما هم میگیم که :
لب کاروووون
چه گلبارون میشه وقتی که میشینند دلدارون تو قایقها دور از غمها
تو قایقها دور از غمها میخونند نغمه خوش روی کارون

يك صداي بي‌صدا said...

آقاي اولدفشن...با ديدن اين تصوير ياد آن سكانس فيلم ويل‌هانتينگ نابغه افتادم كه مت ديمون با ديدن نقاشي رابين ويليامز (كه بسيار شبيه به اين نقاشي بود) تمام زندگي شخصي او را جلوي چشمانش مي‌آورد

Erfan said...

پیر مرد و دریا

virtuosogirl said...

اين يكي از بهترين خوب ترين قشنگ ترين چاپ عصره
لامپ هاي اون ساختمون بزرگه روشنن پس شايد كسي اونجا منتظر قايق سواره ولي اگر نرسه اونجا

 
Free counter and web stats