Notes On Arts, Media And Ordinary Life
یک نویسندهی حرفهای، آماتوری است که ناامید نشده است!ء
یک نویسنده ی حرفه ای، نویسنده ی آماتوری است که هرگز دست از تلاش نکشیده است
(بعضی موقع ها می گم کاش کامنت ها هم auto-draftمی شدند)
خب، آنوقت كاربرد اين «اتودرَفت» در كامنتها دقيقا ً چه میتواند باشد؟ حذف؟ بايگانی؟
احتمالا میتواند یک "دفاع غیر عامل" در برابر قطعی برق، هنگ کردن کامپیوتر، سیل، زلزله و البته شیطنت همسر مهربانی که حوصله اش از دست وبگردی شوهرش تنگ شده هم باشد.
:)))یک نویسنده ی حرفه ای، نویسنده ی آماتوری است که نویسنده گی را "رها" نکرده است
یک نویسنده حرفه ای ، آماتوریست که هرگز دست از تلاش نکشیده است.
در دل یک نویسنده حرفه ای در واقع یک آماتور است که کارش را ترک نکرده است.
يادِ جمله اي از جمالزاده افتادم:"ده سال طول كشيد تا بدانم نويسنده ي خوبي نيستم؛ و در اون زمان ديگه نويسنده ي مشهوري شده بودم!"
نویسنده حرفه ایی همان نویسنده تازه کاریست که دست از کار نکشید.
Year... 2050A professional translator is an amateur who didn't quit even after I quited writing "Translate please!". BY: A MAN CALLED OLD FASHION! ;)
بعضی چیز هایی که ادونیس گفته به علاوه ی پریدن ناگهانی کامنت به علت قطع شدن اینترنت یا این جور چیز ها
واقعا چه طور میشه این جمله رو یه طوری ترجمه کرد که یه براوو جایزه بگیرم؟!!!یه نویسنده رو نبوغش حرفه ای نمی کنه سماجتش حرفه ای میکنه!!!!!!!!یا نه ! مثلا این طوری: اگه یه بند بنویسی قلمت این وفاداریتو جبران میکنه...خب... یه نویسنده ی حرفه ای کسیه که اون قدر نوشته که ادبیات رو از رو برده.نمیشه! باید منتظر بعدی باشم. بالاخره براوو رو میگیرم!اگه خدا بخواد!
نویسنده ی تازه کار با پشت کار حرفه ای میشه.
نمیدونم چرا این روزا باید راهی رو هزاران بار بری تا پخته بشی.قبلنا هم اینجوری بود؟
ولی جملش خیلی کلیه ، آدم احساس بدی هم بهش دست میده
یه نویسنده حرفه ای همون آماتوریه که قبلا کارشو ترک نکرده
یک نویسنده حرفه ای همان آماتوری که هرگز دست از نوشتن نکشیده است!
خانوم ها، آقایان... فعل جمله در بخش دوم... ماضی ساده است
ماضی ساده رو بنا به موقعیت و تناسب جمله می تونی ماضی نقلی هم ترجمه کنی
نویسنده حرفه ای همان آماتوری ست که تسلیم نشده است
نویسنده حرفه ای، نویسنده تازه کاری که دست از نوشتن برنداشته است.خودمانی اش می شود: کار نیکو کردن از پر کردن است!1
یک نویسنده حرفه ای ، (همان) تازه کاریست که (از نوشتن) دست برنداشت
یه نویسنده ی حرفه ای ، همون آماتوریه که کارشو رها نکردهیا به زبون دیگه:گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم
nevisandeye herfeii haman tazekarist ke az talash dast ba nadasht
یک نویسنده حرفه ای یک نویسنده آماتور است که هیچ وقت دست از تلاش بر نداشته است
نویسنده حرفهای، آماتوریست که کنار نکشیده.و به طور کلی:حرفهای، آماتوریست که کنار نکشیده
نویسنده حرفه ای همون آماتوریه که به کارش ادامه داده.
مثله diary نوشتنهپس بنویس ای دختر زیبا...
نويسنده حرفهاي همان تازهكاريست كه نوشتن را رها نكرد.
یه نویسنده ی حرفه ای همون نویسندهی تازه کاریه که ساکت ننشسته.
جیغ جیغ و جنجال یک نویسنده آماتور را به حرفه ایی تبدیل می کنهالبته در دهه خودش آخرش از خودم بود :)گمونم اولشم از خودم بود
نويسنده حرفه اي همان نويسنده آماتوري است كه پشتكار داشته .
نا برده رنج گنج میسر نمیشود
نویسنده حرفه ای همان نویسنده آماتوری است که از نوشتن دست بر نداشته بود
ممنون مینا چقدر خوب گرامر رو دیدی . ممنون
ترجمه: یک نویسنده ی چیره دست، نویسنده ی غیر حرفه ای بوده که نوشتن رو رها نکرده. ادغام این جمله با پستی که در مورد منشا ادبیات و انسان غار نشین و گرگ بود، تفسیر جالبی رو نتیجه میده که :نویسنده حرفه ای، نویسندهای بوده که اصرار زیادی بر وجود گرگ خیالی داشت، اونقدر که همه باور کردند.
نمی شه گفت: نويسنده آماتوری که ميدون را خالی نمی کنه يه نويسنده چيره دسته؟
کار نیکو کردن از پر کردن است
Post a Comment
Subscribe in a reader
41 comments:
یک نویسندهی حرفهای، آماتوری است که ناامید نشده است!ء
یک نویسنده ی حرفه ای، نویسنده ی آماتوری است که هرگز دست از تلاش نکشیده است
(بعضی موقع ها می گم کاش کامنت ها هم auto-draft
می شدند)
خب، آنوقت كاربرد اين «اتودرَفت» در كامنتها دقيقا ً چه میتواند باشد؟ حذف؟ بايگانی؟
احتمالا میتواند یک "دفاع غیر عامل" در برابر قطعی برق، هنگ کردن کامپیوتر، سیل، زلزله و البته شیطنت همسر مهربانی که حوصله اش از دست وبگردی شوهرش تنگ شده هم باشد.
:)))
یک نویسنده ی حرفه ای، نویسنده ی آماتوری است که نویسنده گی را "رها" نکرده است
یک نویسنده حرفه ای ، آماتوریست که هرگز دست از تلاش نکشیده است.
در دل یک نویسنده حرفه ای در واقع یک آماتور است که کارش را ترک نکرده است.
يادِ جمله اي از جمالزاده افتادم:
"ده سال طول كشيد تا بدانم نويسنده ي خوبي نيستم؛ و در اون زمان ديگه نويسنده ي مشهوري شده بودم!"
نویسنده حرفه ایی همان نویسنده تازه کاریست که دست از کار نکشید.
Year... 2050
A professional translator is an amateur who didn't quit even after I quited writing "Translate please!".
BY: A MAN CALLED OLD FASHION!
;)
بعضی چیز هایی که ادونیس گفته به علاوه ی پریدن ناگهانی کامنت به علت قطع شدن اینترنت یا این جور چیز ها
واقعا چه طور میشه این جمله رو یه طوری ترجمه کرد که یه براوو جایزه بگیرم؟!!!
یه نویسنده رو نبوغش حرفه ای نمی کنه سماجتش حرفه ای میکنه!!!!!!!!
یا نه ! مثلا این طوری: اگه یه بند بنویسی قلمت این وفاداریتو جبران میکنه...
خب... یه نویسنده ی حرفه ای کسیه که اون قدر نوشته که ادبیات رو از رو برده.
نمیشه! باید منتظر بعدی باشم. بالاخره براوو رو میگیرم!اگه خدا بخواد!
نویسنده ی تازه کار با پشت کار حرفه ای میشه.
نمیدونم چرا این روزا باید راهی رو هزاران بار بری تا پخته بشی.قبلنا هم اینجوری بود؟
ولی جملش خیلی کلیه ، آدم احساس بدی هم بهش دست میده
یه نویسنده حرفه ای همون آماتوریه که قبلا کارشو ترک نکرده
یک نویسنده حرفه ای همان آماتوری که هرگز دست از نوشتن نکشیده است!
خانوم ها، آقایان... فعل جمله در بخش دوم... ماضی ساده است
ماضی ساده رو بنا به موقعیت و تناسب جمله می تونی ماضی نقلی هم ترجمه کنی
نویسنده حرفه ای همان آماتوری ست که تسلیم نشده است
نویسنده حرفه ای همان آماتوری ست که تسلیم نشده است
نویسنده حرفه ای، نویسنده تازه کاری که دست از نوشتن برنداشته است.
خودمانی اش می شود: کار نیکو کردن از پر کردن است!1
یک نویسنده حرفه ای ، (همان) تازه کاریست که (از نوشتن) دست برنداشت
یه نویسنده ی حرفه ای ، همون آماتوریه که کارشو رها نکرده
یا به زبون دیگه:
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم
nevisandeye herfeii haman tazekarist ke az talash dast ba nadasht
یک نویسنده حرفه ای یک نویسنده آماتور است که هیچ وقت دست از تلاش بر نداشته است
نویسنده حرفهای، آماتوریست که کنار نکشیده.
و به طور کلی:
حرفهای، آماتوریست که کنار نکشیده
نویسنده حرفه ای همون آماتوریه که به کارش ادامه داده.
مثله diary نوشتنه
پس بنویس ای دختر زیبا
...
نويسنده حرفهاي همان تازهكاريست كه نوشتن را رها نكرد.
یه نویسنده ی حرفه ای همون نویسندهی تازه کاریه که ساکت ننشسته.
جیغ جیغ و جنجال یک نویسنده آماتور را به حرفه ایی تبدیل می کنه
البته در دهه خودش
آخرش از خودم بود :)
گمونم اولشم از خودم بود
نويسنده حرفه اي همان نويسنده آماتوري است كه پشتكار داشته .
نا برده رنج گنج میسر نمیشود
نویسنده حرفه ای همان نویسنده آماتوری است که از نوشتن دست بر نداشته بود
ممنون مینا چقدر خوب گرامر رو دیدی . ممنون
ترجمه: یک نویسنده ی چیره دست، نویسنده ی غیر حرفه ای بوده که نوشتن رو رها نکرده.
ادغام این جمله با پستی که در مورد منشا ادبیات و انسان غار نشین و گرگ بود، تفسیر جالبی رو نتیجه میده که :
نویسنده حرفه ای، نویسندهای بوده که اصرار زیادی بر وجود گرگ خیالی داشت، اونقدر که همه باور کردند.
نمی شه گفت: نويسنده آماتوری که ميدون را خالی نمی کنه يه نويسنده چيره دسته؟
کار نیکو کردن از پر کردن است
Post a Comment