تفاوت نامحسوسي ميان آن كه مشغول ماهيگيري است و آن كه مانند يك ابله در ساحل ايستاده وجود دارد.
تفسير: شايد وقتي از دور بعضي چيزها را مقايسه مي كنيم مشابه به نظر ميرسند مگر واقعا در آنها دقيق شويم و مو شكافانه بررسي كنيم كه به تفاوت عميق آنها اگاهي يابيم.
و حالا آقاي الدفشن، اين هم تقديم به شما و خوانندگانتان:
There's a fine, fine line between a lover and a friend; There's a fine, fine line between reality and pretend; And you never know 'til you reach the top if it was worth the uphill climb.
There's a fine, fine line between love And a waste of time.
There's a fine, fine line between a fairy tale and a lie; And there's a fine, fine line between "You're wonderful" and "Goodbye." I guess if someone doesn't love you back it isn't such a crime, But there's a fine, fine line between love And a waste of your time.
And I don't have the time to waste on you anymore. I don't think that you even know what you're looking for. For my own sanity, I've got to close the door And walk away... Oh...
There's a fine, fine line between together and not And there's a fine, fine line between what you wanted and what you got. You gotta go after the things you want while you're still in your prime...
There's a fine, fine line between love And a waste of time.
تفاوت ظریف و شگرفی بین ماهیگیری کردن و یا فقط ایستادن در کنار ساحل بدون اطلاع از همه چیز وجود دارد. تفسیر(فقط چون آقای فشن اجازه دادن):بین درک و ارزش کیسکه از دور ایستاده و تماشا می کنه و کسی که دل به دریا زده و اومده وسط میدون و کاری انجام میده تفاوت ظریفی وجود داره
بین ماهیگیری و مانند یک احمق کنار ساحل ایستادن فقط یک قدم فاصله هست.
تفسیر:کسی که با یک چوب بلند کنار ساحل ایستاده ممکن است فعالانه اما بی حرکت در حال ماهیگیری باشد یا با چوب بلندی در دست در فکر خودش غرق شده باشد بدون اینکه بداند ماهی ها نزدیک می آیند و سپس از طعمه او دور می شوند.همه ما ظاهرا داریم زندگی میکنیم این طرف و آن طرف میرویم و اهدافی را دنبال می کنیم .اما آیا حواسمان به خواسته های وافعی مان هست ؟یا مثل یک احمق در رویا غرق شده ایم و زمان را از دست می دهیم ؟
با نظر "سرمه" موافقم. شاید بشود گفت که اینجا جمله دو تا معنی ممکن است بدهد: یکی اینکه " تفاوت چندانی بین کسی که ماهیگیری میکند و کسی که مثل احمق ها در ساحل فقط به تماشا مشغول است ،نیست" و از طرفی می توان گفت که " تنها فرق این دو نخ باریکی است که در دستان ماهیگیر است"
تفاوت خیلی ریزی بین کسی که ماهی می گیرد و کسی که مثل احمق ها کنار ساحل ایستاده وجود دارد.
تفسیر: این که شاید در نگاه اول به نظر بیاید که هر دو نفر هیچ کاری انجام نمی دهند اما در نتیجه تفاوت زیادی است. یک نفر وقتش را تلف می کند و دیگری شکمش را سیر می کند. به نظرم در کل منظور استیون رایت این بوده که نباید با نگاهی سرسری دست به قضاوت زد.
بعد از تفسیر: شاید با منظور جناب رایت و تفسیر عباراتش مشکلی نداشته باشم ولی با خود عبارتش مشکل دارم. کنار ساحل ایستادن و تماشای دریا و مرغ های دریایی و قایق ها و احیانا فکر کردن نه تنها هیچ کم از ماهیگیری ندارد؛ بلکه ارزشمندتر از آن هم می تواند باشد
ولي من با هيچ كدام از اين ترجمه ها موافق نيستم كه اوني كه ماهيگيري نمي كنه را احمق فرض كردند. اوني كه ماهي گيري ميكنه فقط به نخش و لرزش نخش زل ميزنه و اوني كه آرام كنار دريا ايستاده به بيكرانگي دريا نگاه مي كنه و وزش نسيم را حس مي كنه بي هيچ طمعي از طبيعت.
به نظر من: رسیدن به دریا نماد رسیدن تا سر حد هدفه (احتمالا پس از طی راه دشوار؟؟)، اونی که ماهی می گيره و اونی که ایستاده هر دو در موقعیتی قرار گرفتند که می تونن به هدفشون برسن، فاصله اشون تا بهره برداری درست!! از موقعیت به اندازه نخ ماهیگیری (با تشکر از سرمه) کمه... گاهی ما به جایی رسیدیم که آخر کاره و تا هدف یه قدم فاصله داریم اما حاضر نیستیم آخرین کار که اتفاقا خیلی هم ساده است را انجام بدیم... من الان دقیقا در چنین موقعیتی هستم و احمق بودن خودم را کاملا درک می کنم اما اونقدر خسته ام که دلم می خواد بایستم و ....
خب، به عنوان كسی كه در كنار دريا به دنيا آمده و بزرگ شده و به همين خاطر، هم با لذت ماهیگيری آشناست و هم با تجربه آرامشبخش ايستادن «احمقانه» در كنار دريا و تماشای موجهايی كه بیوقفه میآيند و بر ساحل آرام میگيرند، ضمن دفاع از «حماقت» يادشده، از خوانندگان ارجمند و بامرام درخواست میكنم كه چندان به آقای استيون رايت سخت نگيرند و بنا را بر اين بگذارند كه نيتشان خير بوده است. من علیرغم اينكه ايشان و هيچيك از اعضای خانوادهشان را شخصا ً و حضورا ً نمیشناسم، اما همينطوری از راه دور، به نظرم نمیآيد كه آدم بدی باشند و و با آن نوع حماقتی كه ما شيفتهاش هستيم مشكلی داشته باشند و زبانم لال، بخواهند «حماقت» را ممنوع كنند و همه را به ماهیگيری وادارند
تفاوت چندانی در ترجمه ها و تفسیرها به چشم نمیخوره انگار چشمه های خلاقیت رسوب گرفته. کاش یک تعبیر شاعرانه هم اینجا بود که سر حالمان می آورد و چرتمان را پاره میکرد. از نو آدمی باید شاید
مرز زندگی هدفدار و بدون هدف،گاهی به اندازه ی یک نخ،ظریف است. با توجه به اون کلمه ی idiotشاید میخواهد بگوید فقط آدم های عاقل یا باهوش این مرز را درک می کنند و در طرف "هدفدار"قرار میگیرند
تفاوتی وجود داره بین کسی که می خواد در زندگی هدفی رو صید کنه با تلاش و کسی که فقط حیرون و مثل احمق ها ایستاده و نمی دونه چه کنه این تفسیر بود یک نخ باریک ماهیگری تفاوت است بین کسی که می خواهد ماهی بگیرد و کسی که بر کرانه دریا مثل احمق ها ایستاده
29 comments:
تفاوت است میان ایستادن برای ماهیگیری و ایستادن بدون هدف در کنار ساحل
تفاوت نامحسوسي ميان آن كه مشغول ماهيگيري است و آن كه مانند يك ابله در ساحل ايستاده وجود دارد.
تفسير: شايد وقتي از دور بعضي چيزها را مقايسه مي كنيم مشابه به نظر ميرسند مگر واقعا در آنها دقيق شويم و مو شكافانه بررسي كنيم كه به تفاوت عميق آنها اگاهي يابيم.
و حالا آقاي الدفشن، اين هم تقديم به شما و خوانندگانتان:
There's a fine, fine line between a lover and a friend;
There's a fine, fine line between reality and pretend;
And you never know 'til you reach the top if it was worth the uphill climb.
There's a fine, fine line between love
And a waste of time.
There's a fine, fine line between a fairy tale and a lie;
And there's a fine, fine line between "You're wonderful" and "Goodbye."
I guess if someone doesn't love you back it isn't such a crime,
But there's a fine, fine line between love
And a waste of your time.
And I don't have the time to waste on you anymore.
I don't think that you even know what you're looking for.
For my own sanity, I've got to close the door
And walk away...
Oh...
There's a fine, fine line between together and not
And there's a fine, fine line between what you wanted and what you got.
You gotta go after the things you want while you're still in your prime...
There's a fine, fine line between love
And a waste of time.
Avenue Q
و شباهت عجیب این جمله به tag line فیلم مرد عنکبوتی جالبه
There is a thin line between being an ordinary man and an extraordinary hero.
اما خداییش مثل احمقها توی ساحل ایستادن و موجها و مرغهای دریایی و آسمون رو نگاه کردن کیفش بیشتر از ماهیگیریه. اگر چه یک جور به نظر میان.
همیشه مرز باریکی وجود داره بین ماهیگیری کردن و مثل احمقا فقط کنار برکه وایستادن.
تفاوت ظریف و شگرفی بین ماهیگیری کردن و یا فقط ایستادن در کنار ساحل بدون اطلاع از همه چیز وجود دارد.
تفسیر(فقط چون آقای فشن اجازه دادن):بین درک و ارزش کیسکه از دور ایستاده و تماشا می کنه و کسی که دل به دریا زده و اومده وسط میدون و کاری انجام میده تفاوت ظریفی وجود داره
بین ماهیگیری و مانند یک احمق کنار ساحل ایستادن فقط یک قدم فاصله هست.
تفسیر:کسی که با یک چوب بلند کنار ساحل ایستاده ممکن است فعالانه اما بی حرکت در حال ماهیگیری باشد یا با چوب بلندی در دست در فکر خودش غرق شده باشد بدون اینکه بداند ماهی ها نزدیک می آیند و سپس از طعمه او دور می شوند.همه ما ظاهرا داریم زندگی میکنیم این طرف و آن طرف میرویم و اهدافی را دنبال می کنیم .اما آیا حواسمان به خواسته های وافعی مان هست ؟یا مثل یک احمق در رویا غرق شده ایم و زمان را از دست می دهیم ؟
گمانم با آن "فاین لاین" باید نخ ماهیگیری را هم وارد ترجمه کرد.
با نظر "سرمه" موافقم. شاید بشود گفت که اینجا جمله دو تا معنی ممکن است بدهد:
یکی اینکه " تفاوت چندانی بین کسی که ماهیگیری میکند و کسی که مثل احمق ها در ساحل فقط به تماشا مشغول است ،نیست" و از طرفی می توان گفت که " تنها فرق این دو نخ باریکی است که در دستان ماهیگیر است"
اين اشاره به
fine line
و معنای «ظريف» و دوگانه آن
شايسته يك «براوو!»ست
كه اصلا ً نبايد ابلاغ آن را
به تعويق انداخت
ویرایش اول- تفاوت مرد ماهیگیر با احمقِ ایستاده بر لب ساحل، در نخ ماهیگیریست و... قصد صید
تبصره 1- تشکر از سرمه برای اشاره به نخ ماهیگیری
تبصره 2- هر کی کنار ساحل ایستاده، اگه ماهیگیر نباشه... لزوماً احمق هم نیستا
براوو
شاید بشه اینجوری ترجمه کرد:
تفاوت میان کسی که ماهیگیری می کنه و کسی که مثل یه احمق فقط کنار برکه ایستاده تو یه نخ باریکه!
و محض تفسیر هم میشه گفت نخ عمل، هرچند باریک باشه
بين يكی كه سرگرم قلابانداختن و يكی ديگر كه مثل خنگها كنار ساحل ايستاده، تفاوت به نازكی نخ ماهیگيریست
تفسير: بسياری چيزها از دور چندان متفاوت به نظر نمیرسند؛ جلو رفتن و از نزديك نگاه كردن است كه تفاوتها را نشان میدهد
nemidonam chera khanooma bishtar tafsir mikonan ;)
جالب اینجاست در این سایت برای این اصطلاح همین جمله را مثال زده.
http://en.wiktionary.org/wiki/fine_line
وجود یک ریسمان ظریفه که ماهیگیری رو متفاوت میکنه از اینکه مثل خنگها کنار ساحل فقط بایستی
تفسیرش هم میشه:
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
ماهیگیری با مثل به احمق روی ساحل واستادن تفاوت فاحشی داره
تفاوت خیلی ریزی بین کسی که ماهی می گیرد و کسی که مثل احمق ها کنار ساحل ایستاده وجود دارد.
تفسیر: این که شاید در نگاه اول به نظر بیاید که هر دو نفر هیچ کاری انجام نمی دهند اما در نتیجه تفاوت زیادی است. یک نفر وقتش را تلف می کند و دیگری شکمش را سیر می کند. به نظرم در کل منظور استیون رایت این بوده که نباید با نگاهی سرسری دست به قضاوت زد.
بعد از تفسیر: شاید با منظور جناب رایت و تفسیر عباراتش مشکلی نداشته باشم ولی با خود عبارتش مشکل دارم. کنار ساحل ایستادن و تماشای دریا و مرغ های دریایی و قایق ها و احیانا فکر کردن نه تنها هیچ کم از ماهیگیری ندارد؛ بلکه ارزشمندتر از آن هم می تواند باشد
ولي من با هيچ كدام از اين ترجمه ها موافق نيستم كه اوني كه ماهيگيري نمي كنه را احمق فرض كردند. اوني كه ماهي گيري ميكنه فقط به نخش و لرزش نخش زل ميزنه و اوني كه آرام كنار دريا ايستاده به بيكرانگي دريا نگاه مي كنه و وزش نسيم را حس مي كنه بي هيچ طمعي از طبيعت.
به نظر من: رسیدن به دریا نماد رسیدن تا سر حد هدفه (احتمالا پس از طی راه دشوار؟؟)، اونی که ماهی می گيره و اونی که ایستاده هر دو در موقعیتی قرار گرفتند که می تونن به هدفشون برسن، فاصله اشون تا بهره برداری درست!! از موقعیت به اندازه نخ ماهیگیری (با تشکر از سرمه) کمه...
گاهی ما به جایی رسیدیم که آخر کاره و تا هدف یه قدم فاصله داریم اما حاضر نیستیم آخرین کار که اتفاقا خیلی هم ساده است را انجام بدیم...
من الان دقیقا در چنین موقعیتی هستم و احمق بودن خودم را کاملا درک می کنم اما اونقدر خسته ام که دلم می خواد بایستم و ....
خب، به عنوان كسی كه در كنار دريا به دنيا آمده و بزرگ شده و به همين خاطر، هم با لذت ماهیگيری آشناست و هم با تجربه آرامشبخش ايستادن «احمقانه» در كنار دريا و تماشای موجهايی كه بیوقفه میآيند و بر ساحل آرام میگيرند، ضمن دفاع از «حماقت» يادشده، از خوانندگان ارجمند و بامرام درخواست میكنم كه چندان به آقای استيون رايت سخت نگيرند و بنا را بر اين بگذارند كه نيتشان خير بوده است. من علیرغم اينكه ايشان و هيچيك از اعضای خانوادهشان را شخصا ً و حضورا ً نمیشناسم، اما همينطوری از راه دور، به نظرم نمیآيد كه آدم بدی باشند و و با آن نوع حماقتی كه ما شيفتهاش هستيم مشكلی داشته باشند و زبانم لال، بخواهند «حماقت» را ممنوع كنند و همه را به ماهیگيری وادارند
تفاوت چندانی در ترجمه ها و تفسیرها به چشم نمیخوره انگار چشمه های خلاقیت رسوب گرفته. کاش یک تعبیر شاعرانه هم اینجا بود که سر حالمان می آورد و چرتمان را پاره میکرد. از نو آدمی باید شاید
همیشه از خوندن تراوشات فکری یه جمع لذت می برم.
و اینجاست که آدم می فهمه دو تا کله بهتر از یکی کار کی کنه.
براوو
مرز زندگی هدفدار و بدون هدف،گاهی به اندازه ی یک نخ،ظریف است.
با توجه به اون کلمه ی idiotشاید میخواهد بگوید فقط آدم های عاقل یا باهوش این مرز را درک می کنند و در طرف "هدفدار"قرار میگیرند
تفاوت میان ماهی گیری کردن و کنار دریا استادن فقط به اندازه ی یه نخه ماهیگیریه
so why not!
تفاوتی وجود داره بین کسی که می خواد در زندگی هدفی رو صید کنه با تلاش و کسی که فقط حیرون و مثل احمق ها ایستاده و نمی دونه چه کنه
این تفسیر بود
یک نخ باریک ماهیگری تفاوت است بین کسی که می خواهد ماهی بگیرد و کسی که بر کرانه دریا مثل احمق ها ایستاده
تجربه من از خوندن کامنت های این پست این بود که "سرمه" با اشاره به اون نکته ظریف نخ ماهیگیری تاریخ رو به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد !
حالا که تفسیر میخواهید کار را با "ساموئل جانسون" واگذار میکنم: ماهیگیری عبارت است از یک چوب و یک نخ. سرنخ یک کرم قرار دارد و انتهای چوب یک احمق
آقا اجازه، ما خواب موندیم
اونی که مثل خنگا لب آب وایساده و بر و بر داره نگاه میکنه با کسی که مشغول ماهیگیریه همچین یه نخ فرق داره.
Post a Comment