نوستالژی آنچه که از دست داده ایم قابل تحمل تر از نوستالژی چیزی است که هرگز نداشتیم. پ.ن: نظر شخصی من است که نوستالژی را نمی توان حسرت، افسوس یا چیزی شبیه آنها تر جمه کرد، نوستالژی ترکیبی از تمام آنها ست و هیچکدام نیست، گرچه من مترجم نیستم!
اين جمله يه پهلو بيشتر نداشت و همه ترجمه هاي بالا همونو مي گن...من اين جمله رو كه مي گه" نوستالژي داشتن براي چيزايي كه نداشتيم"به نظر يه تناقض شديد مي دونم بين واژه هاي نوستالژي و هرگز نداشتن....
دلتنگی برای چیزی که از دست داده ایم قابل قبول تر از دلتنگی برای چیزی است که هرگز نداشته ایم. به نظرم نویسنده نه تنهااساسا با مقوله نوستالژی میانه ایی نداشته بلکه با کسانی هم مواجه شده است که متوهمانه نوستالژیک بوده اند!
نوستالژی : غم غربت . غم دور مندن از اصل . همان که مولانا می گوید : بشنو از نی چون حکایت می کند / از جدایی ها شکایت می کنه. نوستالژی برای آنچه ارز دست داده ایم قابل تحمل تر است از نوستالژی برای آنچه هرگز نداشته ایم
23 comments:
نوستالژی(حسرت؟)برای چیزی که از دست دادیم خیلی قابل تحمل تر از نوستالژی برای چیزیِ که هرگز نداشتیم
حسرت چیزهایی که از دست داده ایم قابل تحمل تر از حسرت نداشته هایمان است.
یا
شانه هامان زیر بار نداشته هامان سنگینی می کند.
حسرت خوردن برای چیزی که از دست دادیم خیلی قابل تحمل تر از حسرت خوردن برای چیزیه که هیچ وقت نداشتیم
فکر کنم منظورش اینه که تا وقتی یه چیزی رو نداریم همیشه کلی هیجان داریم تا بهش برسیم بعد که به دستش اوردیم میبینیم همچین اش دهن سوزی هم نبوده
یا :
حسرت برای از دست رفته ها قابل قبول تر از حسرت برای بدست نیامده ها است
دلتنگی واسه اون که یه روز داشتیش قابل تحمل تر از دلتنگی واسه اونیه که هیچ وخ نداشتیش
افسوس خوردن بر آنچه از کف دادهایم، موجهتر است تا افسوس بر آنچه هرگز نداشتهایم.
این را هم اضافه کنم که با این جمله موافق نیستم.
!زمینه جدید نغمه های... تکرار نمی شه
.
.
.
فلاوین
نوستالژی آنچه که از دست داده ایم قابل تحمل تر از نوستالژی چیزی است که هرگز نداشتیم.
پ.ن: نظر شخصی من است که نوستالژی را نمی توان حسرت، افسوس یا چیزی شبیه آنها تر جمه کرد، نوستالژی ترکیبی از تمام آنها ست و هیچکدام نیست، گرچه من مترجم نیستم!
نوستالژي براي آنچه كه در گذشته داشته ايم بادوام تر (عميق تر) از حسرت براي آن چيزي است كه هرگز نداشته ايم
اما من با این موافقم:حسرت نداشته هایمان قابل تحمل تر از حسرت چیزهایی که از دست داده ایم است
غم خوردن برای رفتهها بیش از حسرت کشیدن برای نداشتهها تاب آوردنی است.
غم ٍ فقدان ٍآنچه از دست دادهایم قابل تحملتر است از غم ٍ فقدان ٍ آنچه هرگز نداشتهایم
اين جمله يه پهلو بيشتر نداشت و همه ترجمه هاي بالا همونو مي گن...من اين جمله رو كه مي گه" نوستالژي داشتن براي چيزايي كه نداشتيم"به نظر يه تناقض شديد مي دونم بين واژه هاي نوستالژي و هرگز نداشتن....
دلتنگی برای چیزی که از دست داده ایم قابل قبول تر از دلتنگی برای چیزی است که هرگز نداشته ایم.
به نظرم نویسنده نه تنهااساسا با مقوله نوستالژی میانه ایی نداشته بلکه با کسانی هم مواجه شده است که متوهمانه نوستالژیک بوده اند!
دلتنگی برای آنچه که از دست داده ایم قابل تحملتر از دلتنگی برای آن چیزیست که هرگز نداشته ایم!
غصه چیزی رو که از دست دادی خوردن قابل تحمل تره از غصه چیزی که هرگز نداشتی رو خوردن.
نوستالژی : غم غربت . غم دور مندن از اصل . همان که مولانا می گوید : بشنو از نی چون حکایت می کند / از جدایی ها شکایت می کنه.
نوستالژی برای آنچه ارز دست داده ایم قابل تحمل تر است از نوستالژی برای آنچه هرگز نداشته ایم
دلتنگی برای چیزی که از دست داده ایم از دلتنگی برای چیزی که هرگز نداشتیم قابل تحمل تر است
چه جمله قشنگی... برای من خیلی قابل درکه!
چه دردناکه
براي منم كاملا قابل دركه ولي به نظرم اصولا آدم واسه چيزي كه هيچوقت نداشته دچار نوستالژي نميشه!نوستالژي معناي پر و پيمون تري از حسرت صرف داره.
نوستالژی های داشته و نداشته، کدومو انتخاب می کنی؟
Post a Comment