Monday, September 28, 2009

بدون عنوان - دويست و بيست‌وهشت

در ستايش آغوش‌های هميشه‌گشوده به روی سليقه‌های تازه، در ستايش اذعان به اشتباه‌های قديمی، در ستايش مهيا بودن برای پوزش خواستن، در ستايش موسيقی، در ستايش دوستی، در ستايش دوستانی كه ما را با موسيقی‌ها و چيزهای خوب ديگر آشنا می‌كنند و ما گاهی‌وقت‌ها با تاخير، ستايش‌مان را نثارشان می‌كنيم... خب، باز هم كه ايستاده‌ايد و مرا نگاه می‌كنيد. گوشی را برداريد و شماره‌اش را بگيريد.

9 comments:

Anonymous said...

و خود شما را آیا این طرف و یا آن طرف گوشی بودن نیازی هست؟

محمد said...

حالا وقتشه كه بگم
اين بهترين وبلاگيه كه من كشف كرده ام
دمت گرم

Anonymous said...

آخه شماره ی شما رو که نداریم

گریت بی گوشواره said...

انصافا اولین کسی که به ذهنم رسید خود اقای اوف بود. ولی شماره شو که ندارم. میشه شما از طرف من ازش تشکر کنید؟

hana said...

خب من این عکسو داشتم ولی دیدنش توی وبلاگ میستر حال و هوای خاص دیگه ای داشت .
در ستایش همه ی آن چیز ها ...تا دیر نشده ........................

Marzieh said...

I Love This Post.

neda mone said...

You are a very powerful person for you have the power to put a smile on he faces of many people everyday

چ|و|ب|ی|ن said...

بعضی‌از پُست‌هات صدآفرین داره آقای اُلدفَشِن، اینم یکی‌از هموناس :)

Anonymous said...

من حسین هستم . به جان خودم عاشق بیدم عاشق بودم و عاشق خواهم بود اما درس دارم ای خدااا می خوام ریاضی بخونم باید با عشق ریاضی بخونم می خوام کلا درس بخونم باید با عشق درس بخونم کلا جهان را باید با عشق ببینم ولی خوب این خیلی سخت است چون عشق برای ادم حواس جمع باقی نمی گذارد

 
Free counter and web stats