خب... چرا من فکر میکردم منظور از ساعت ده...ده صبحه؟ بعدش این که این قالب جدید نغمههای ماشین تحریر رو بیشتر از قبلی دوست دارم (شاید چون کمی از سنگینی فرمت رسمی قبلی فاصله گرفته). بعدترش این که من آقای وبلاگصاحاب عزیز رو مقصر اصلی تحریک خوانندگان به "تفسیر" میدونم با این انتخاباتشون و البته سپاسگزار این آقای مقصر هم هستم دربست! و اما اصل قضیه؛ قرار بر ترجمه اگه باشه، ترجمه اول مهتاب رو قبول دارم هرچند که با تفسیرش مخالفم
:تفسیر گاهی لازم است کمی از دورتر از صحنه بایستیم و عاقلانهتر تصمیم بگیریم
به پرارین: فکر کنم همین معنی رو میده ROGER Your Eyes As We Said Our Goodbyes Can't Get Them Out Of My Mind And I Find I Can't Hide (From) Your Eyes The Ones That Took Me By Surprise The Night You Came Into My Life Where There's Moonlight I See Your Eyes
How'd I Let You Slip Away When I'm Longing So To Hold You Now I'd Die For One More Day 'Cause There's Something I Should Have Told You Yes There's Something I Should Have Told You
When I Looked Into Your Eyes Why Does Distance Make Us Wise? You Were The Song All Along And Before The Song Dies
I Should Tell You I Should Tell You I Have Always Loved You You Can See It In My Eyes
چرا بعد ما را می سازد پر مایه زبانم خوب نیست ولی اگر این تکه ایی از آهنگ باشه When I Looked Into Your Eyes Why Does Distance Make Us Wise? You Were The Song All Along And Before The Song Dies I Should Tell You I Should Tell You I Have Always Loved You You Can See It In My Eyes
عجب!!من که اینجوری فکر نمی کنم.اما ترجمه اش: چرا فاصله ما رو عاقل تر(یا شایدم بینا تر)میکنه؟ و لابدیعنی چرا وقتی نزدیک هستیم چشممونو روی ایرادات می بندیم اشکالات و ایرادات رو نمی بینیم ولی وقتی دور میشیم اونها رو پیدا میکنیم. اما واسه من بر عکسه. راستی کیوان آن لاین یه مطلب نوشته که دوست دارین با کدوم به قول شما وبلاگ صاحاب چایی بخورین و یه گپی بزنین.من در حال حاضر فکر کی کنم دوست دارم صاحب این وبلاگو ببینم و باهاش چای بخورم!!!
نظر خاصي در باره ي نغمه ي ماشين تحرير ندارم شايد هم وقتي به هم نزديكيم رومون نميشه واقعيت ها را به هم بگيم ولي بي خيال اين حرفا خواستم بگم خوش به حالت كه اين همه نظر واست مي ذارن من كه واقعا حسوديم مي شه ولي در كل خوش به حالت
34 comments:
چرا فاصله ما را عاقل می کند؟
یا، چرا از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟
چرا حتما باید دوری بکشیم تا عقلمون بیاد سر جاش و قدر چیزها رو بدونیم؟
وای دید دِی داپلیکِیت دِیر کامنتس؟
I dont know how distance works for thr writer, but it make me crazy
* makes
خب... چرا من فکر میکردم منظور از ساعت ده...ده صبحه؟ بعدش این که این قالب جدید نغمههای ماشین تحریر رو بیشتر از قبلی دوست دارم (شاید چون کمی از سنگینی فرمت رسمی قبلی فاصله گرفته). بعدترش این که من آقای وبلاگصاحاب عزیز رو مقصر اصلی تحریک خوانندگان به "تفسیر" میدونم با این انتخاباتشون و البته سپاسگزار این آقای مقصر هم هستم دربست! و اما اصل قضیه؛ قرار بر ترجمه اگه باشه، ترجمه اول مهتاب رو قبول دارم هرچند که با تفسیرش مخالفم
:تفسیر
گاهی لازم است کمی از دورتر از صحنه بایستیم و عاقلانهتر تصمیم بگیریم
چرا دوری خردمندمان میکند؟
باید یک تکه از آهنگ رو می گذاشتید
فکر نمی کنم این معنی رو بده
چرا با دوری سر عقل میایم؟
به پرارین:
فکر کنم همین معنی رو میده
ROGER
Your Eyes
As We Said Our Goodbyes
Can't Get Them Out Of My Mind
And I Find I Can't Hide (From)
Your Eyes
The Ones That Took Me By Surprise
The Night You Came Into My Life
Where There's Moonlight
I See Your Eyes
How'd I Let You Slip Away
When I'm Longing So To Hold You
Now I'd Die For One More Day
'Cause There's Something I Should
Have Told You
Yes There's Something I Should Have
Told You
When I Looked Into Your Eyes
Why Does Distance Make Us Wise?
You Were The Song All Along
And Before The Song Dies
I Should Tell You I Should Tell You
I Have Always Loved You
You Can See It In My Eyes
چرا بعد ما را می سازد پر مایه
زبانم خوب نیست
ولی اگر این تکه ایی از آهنگ باشه
When I Looked Into Your Eyes
Why Does Distance Make Us Wise?
You Were The Song All Along
And Before The Song Dies
I Should Tell You I Should Tell You
I Have Always Loved You
You Can See It In My Eyes
ببخشید دخالت کردم در نغمه هاتون معنی ش چی می شه
چرا فاصله ( دوری)ما را عاقل می کند؟
Congratulations on the grand come-back and new attire
ماشین تحریر مدل پنجاه و یک بسیار با صفاتر از ماشین تحریر مدل پنجاه است:)
عجب!!من که اینجوری فکر نمی کنم.اما ترجمه اش: چرا فاصله ما رو عاقل تر(یا شایدم بینا تر)میکنه؟
و لابدیعنی چرا وقتی نزدیک هستیم چشممونو روی ایرادات می بندیم اشکالات و ایرادات رو نمی بینیم ولی وقتی دور میشیم اونها رو پیدا میکنیم.
اما واسه من بر عکسه.
راستی کیوان آن لاین یه مطلب نوشته که دوست دارین با کدوم به قول شما وبلاگ صاحاب چایی بخورین و یه گپی بزنین.من در حال حاضر فکر کی کنم دوست دارم صاحب این وبلاگو ببینم و باهاش چای بخورم!!!
خب همينيايي كه اينا نوشتن!!!!
چرا وقتي با هميم كوريم؟؟!!!
1. اولا که این قالبه خیلی جالبتره ، اون قبلبه خیلی سنگین بود!
2.واقعا چرا باید از چیزی دور بشیم تا بفهمیمش و قدرشو بدونیم؟ واقعا چرا؟
چرا فاصله ما را به فکر فرو میبرد؟
چرا فاصله ما رو دوراندیش میکنه؟
از بالا همه چيز رو بهتر ميبيني...
ترجمه دقيق نيست ولي فكر كنم مفهوم كلياش همينه!
این ترجمه ممکنه زیادی آزاد به نظر بیاد اما فکر کنم معنی بده با متن شعر:
چرا وقتی چیزی رو از دست می دی تازه قدرش رو می فهمی؟
به نظر من هم جا به جایی رنگ نوشته با پس زمینه خیلی خوب بود.
شید اینم یه تعبیرشه:
دوری و دوستی
چرا دوری باعث عاقل شدن ما میشه؟
چرا دوری ما را آبدیده می کند؟
http://www.smashingapps.com/2009/09/06/23-cool-and-creative-eco-friendly-advertisements.html
چرا فاصله ها چشم ما رو بازتر میکنه؟ (ترجمه آزاد البته
چرا دوري چشمهايمان را باز ميكند؟
بعد از نوشتن جمله ي بالايي چشمم افتاد به جمله ي بالاتر و شباهت ذهنيتم با سهيلا ف!
نظر خاصي در باره ي نغمه ي ماشين تحرير ندارم شايد هم وقتي به هم نزديكيم رومون نميشه واقعيت ها را به هم بگيم ولي بي خيال اين حرفا خواستم بگم خوش به حالت كه اين همه نظر واست مي ذارن من كه واقعا حسوديم مي شه ولي در كل خوش به حالت
لعنت به جاده ها!!
آخه چرا وقتی دوریم
ما اینهمه فکوریم
.
.
.
.
.
شعری شد یا شبه شعری یا شاید هم معری
وقتي بودي نفهميدم كي هستي وقتي رفتي تازه فهميدم كي رفته. تو اين مايه ها
وقتي بودي نفهميدم كي هستي وقتي رفتي تازه فهميدم كي رفته. تو اين مايه ها
Post a Comment