A Man Called Old Fashion: نغمه‌های ماشين‌تحرير - شصت

Thursday, September 17, 2009

نغمه‌های ماشين‌تحرير - شصت

9 comments:

Shahab said...: اگر مجبوری که نظراتت رو به من بگی چیزایی رو بگو که بهشون باور داری. خودم به اندازه کافی در موارد مختلف شک دارم.; September 17, 2009 at 11:37 PM
Samad said...: اگر [فكر ميكنى] بايد نظراتت رو به من بگى، اونهايى رو بگو كه بهشون ايمان دارى. من به اندازه كافى از ترديد لبريزم!

ممنون از انتخابهاى خوب شما.; September 18, 2009 at 1:03 AM
Rox said...: اگر مجبوری نظرت را به من بگویی فقط آنهایی را بگو که مطمئنی. من به اندازه کافی دچار شک هستم.; September 18, 2009 at 1:32 AM
maya said...: فقط بعضی وقتها...ندرتاً، شاید لازم باشد تا دهان باز کرد و چیزی گفت.اگر قرار باشد هر کسی عقیده ای را به زبان بیاورد که باورش دارد، چقدر همه جا ساکت میشود. در ضمن نگفتم هرگز...عرض کردم ندرتاً!م; September 18, 2009 at 1:56 AM
علیرضا said...: اگه قراره نظراتتو بهم بگی ، اونی رو بگو که در بارش مطمئنی .من به اندازه کافی به مال خودم شک دارم; September 18, 2009 at 2:08 AM
نیما said...: چرا باید حرفی بزنیم که بهش باور نداریم ؟ واسه دل-خوش-کن-که دیگران ؟

شک میکنم به خودم به ...; September 18, 2009 at 10:16 AM
Ahmad said...: "in yeki ke tarjome konid lotfan nadasht". mesle inke sharti shode im; September 18, 2009 at 11:15 AM
Unknown said...: اگر بخواهیم به این گفته عمل کنیم گمانم باید تا آخر عمر دهانمان را ببندیم; September 18, 2009 at 12:59 PM
فریده said...: نگفتن "ترجمه کنید لطفا" امیدوارم معنی اش آن طور که احمد گفت، ترجمه نکنید نباشد. آقای اولدفشن، نکند اشتباه می کنم؟
من هیچ وقت ترجمه هایم را ننوشتم اینجا، اما می آمدم سر می زدم و با اشتیاق زیر و رو می کردم برداشت های دیگران را. انگار که با دوستانی از جاهای مختلف یک جا نشسته باشیم و کلامی را که کسی گفته با هم تحلیل می کنیم. لحظات زیبایی خلق کردید برای من بارها. ممنون; September 19, 2009 at 10:37 PM

Subscribe to: Post Comments (Atom)